جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای ایزدیار

مینا ایزدیار، لیلا صدیقی پور، هانیه جعفریه، فاطمه فتاحی،
دوره ۶۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده

زمینه و هدف: با ظهور دسفرال در عرصه ی درمان در بیماران تالاسمی به عنوان تنها دارویی که قادر است با دفع آهن از عوارض ناگوار اضافه بار آهن در این بیماران جلوگیری نماید میزان مرگ و میر در بیماران تالاسمی وابسته به تزریق خون کاهش یافته است. با این وجود درمان تزریقی با دسفرال با مشکلات زیادی اعم از عوارض فیزیکی و بار روانی برای بیماران همراه است.تمامی این عوامل باعث می‌شوند که میزان پذیرش به درمان با دسفرال در این بیماران کاهش پیدا کند .عوامل زیادی وجود دارند که می‌توانند پذیرش به درمان را به طور نامطلوبی تحت تاثیر قرار دهند.
روش بررسی: ۲۰۵ بیمار تالاسمی ماژوربزرگتر از ۶ سال وارد مطالعه شدند و میزان کمپلیانس براساس شاخص کمپلیانس (تعداد روزهای تجویز شده برای درمان از سوی پزشک در ماه/تعداد روزهای درمان با دسفرال در ماه) کمپلیانس بیشتر از ۷۵%=خوب ، بین ۷۵-۵۰% متوسط و کمتر از ۵۰% ضعیف تلقی می‌شد. گروه سوم گروه فاقد کمپلیانس بود. برای بررسی افسردگی پرسشنامه افسردگی بک برای بزرگسالان و پرسشنامه افسردگی کودکان (کواکس) برای کودکان کمتر از ۱۶ سال مورد استفاده قرار گرفت.
یافته‌ها: از ۲۰۵ بیمار تالاسمی (۱۱۰ بیمار مؤنث (۵۴%) و ۹۵ بیمار ( ۴۶%) مذکر بودند),۳/۱۳% از بماران فاقد کمپلیانس و ۱۴% کمپلیانس ضعیفی به درمان داشتند. ۷/۶۲% کمپلیانس خوبی داشتند. کمپلیانس در دختر‌ها بیشتر از پسر‌ها بود (p=۰.۰۳). با افزایش سن کمپلیانس به درمان افزایش پیدا می‌کرد (p=۰.۰۳۷) ارتباطی منفی بین کمپلیانس و سطح فریتین وجود داشت (p=۰.۰۲). ۲۲ % از بچه‌ها و ۱۲% از بالغین طبق پرسشنامه‌ها افسرده شدید تلقی می‌شدند. بین افسردگی و کمپلیانس ارتباط معنا‌داری وجود نداشت. مشکلات اصلی ذکر شده توسط بیماران به عنوان دلالیل عدم کمپلیانس مطلوب به دسفرال به قرار زیر بود: عوارض موضعی محل تزریق ( در۸۳% از بیماران)، پایین بودن کیفیت وسایل تزریق (۷۰% از بیماران)‚قیمت گران وسایل تزریق (۱۶% از بیماران)‚ احساس ناخوشایند در مقابل همسالان (در۱۰% از بیماران)
نتیجه‌گیری از آن جایی که هنوز داروهای خوراکی شلاتور آهن به طور رایج مورد استفاده قرار نمی گیرند برای کاهش عوارض اضافه بار آهن در بیماران تالاسمی می‌باید مطالعات وسیع‌تر و بررسی‌های بیشتری به منظور شناخت مشکلات و عوامل مؤثر در کمپلیانس پایین به درمان با دسفرال در این بیماران صورت بگیرد.بالخره این که کمپلیانس یک مساله چند عاملی است که بهبود آن همکاری و ارتباط نزریک بین بیمار‚ خانواده، پرسنل پزشکی و جامعه را می‌طلبد.


غلامحسین فلاحی، مینا ایزدیار، افشین فتحی،
دوره ۶۴، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

بیماری تالاسمی ماژور، از بیماری‌های شایع خونی در ایران محسوب می‌شود و با توجه به آلودگی خون تزریقی، تعدادی از این بیماران آلوده به عفونت هپاتیت C شده‌اند. کبد این بیماران در پی تزریقات مکرر دچار افزایش بار آهن بوده و اضافه شدن HCV موجب افزایش و تسریع سیر بیماری کبدی به سمت سیروز و نارسایی و ابتلا به هپاتوسل کارسینوما می‌شود درمان این بیماری اهمیت ویژه‌ای دارد.
روش بررسی: این مطالعه به شکل Prospective Clinical trial در بیماران تالاسمی ماژور و آلوده شده به ویروس هپاتیت C که صورت گرفته ۲۶ بیمار در بیمارستان مرکز طبی کودکان، مبتلا به تالاسمی ماژور و آلوده به HCV بودند. ده بیمار شرایط ادامه مطالعه و درمان پیگیری را پیدا کردند.
یافته‌ها: در ده بیمار که به مدت شش ماه تحت درمان با اینترفرون ۲b  با دوز ۳ میلیون واحد به ازای هر مترمربع سطح بدن سه بار در هفته بصورت زیرجلدی با کپسول آمانتادین با دوزmg ۱۰۰ خوراکی دو بار در روز قرار گرفتند، در پایان دوره، هشت بیمار HCV-RNA منفی پیدا کردند (۸۰%) و در شش بیمار (۶۰%)، ALT نرمال و در دو بیمار دیگر نیز ALT به حد کمتر از ۵۰% قبل از درمان رسید. بین پاسخ به درمان و میزان هموسیدروزیس، سیروز، التهاب کبد و همچنین جنسیت رابطه معنی داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: درمان ترکیبی اینترفرون به همراه آمانتادین در درمان هپاتیت مزمن C موثر بوده و نتایج خوبی به همراه داشته است و برای کاهش میزان عود، دوره درمان ۴۸ هفته به جای ۲۴ هفته پیشنهاد می‌شود.


فاطمه فرهمند، غلامرضا خاتمی، ولی‌الله محرابی، فاطمه محجوب، مینا ایزدیار، مهرزاد مهدیزاده،
دوره ۶۵، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده

در این مطالعه فراوانی، هیستوپاتولوژی و پیش‌آگهی تومورهای بدخیم اولیه کبد در کودکان بررسی می‌شود.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی و گذشته‌نگر با جمع‌آوری اطلاعات کلینیکی، رادیولوژی و پاتولوژیک با تمرکز بیشتر روی فراوانی، اتیولوژی و پیش‌آگهی بوده است.
یافته‌ها: طی مدت ده سال (۱۳۸۴ـ ۱۳۷۵)، ۳۰ کودک که با احتمال تومور کبد به مرکز طبی کودکان معرفی شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. سن بیماران از سه ماه تا ۱۲ سال و میانگین سنی آنها ۸/۳ سال بود.
۱۸ بیمار (۶۰%) مذکر و ۱۲ بیمار (۴۰%) مونث بودند. از کل ۳۰ بیمار، ۱۷ بیمار (۶۶/۵۵%) هپاتوبلاستوم داشتند که از این تعداد، ۱۳ بیمار مذکر و چهار بیمار مونث و در سنین شش ماه تا پنج سال بودند. چهار بیمار (۳۳/۱۳%) مبتلا به نروبلاستوما بودند. سه بیمار (۱۰%) هپاتوسل کارسینوم (HCC) داشتند که هر سه نفر HbsAg+ بودند. دو بیمار (۶۶/۶%) هامارتوم مزانشیمال، دو بیمار (۶۶/۶%) همانژیوما و دو بیمار (۶۶/۶%) رابدومیوسارکوم و لیومیوسارکوم سلولهای جدار مجرای صفراوی داشتند. بزرگی شکم و هپاتومگالی در ۱۰۰% بیماران وجود داشت. زردی پوست و مخاط در دو مورد وجود داشت. آلفا- فیتوپروتئین سرم بیش از ng/ml ۵۰۰ در ۱۷ مورد (۶۶/۵۶ %) بود. تمام بیماران تحت درمان‌های اختصاصی قرار گرفتند. طول عمر سه ساله در مورد هپاتوبلاستوم ۶۵% و برای HCC ۲% بود.
نتیجه‌گیری: از پروتکل‌های درمانی خاص موجب بهبود ۸۰% طول عمر شده و شیمی درمانی قبل از جراحی موجب برداشتن کامل تومور می‌شود.


بابک پوراکبری، ستاره ممیشی، امید پژند، سید علیرضا ناجی، فاطمه محجوب، لیلی کوچک‌زاده، مینا ایزدیار، نیما پروانه، فرح صابونی،
دوره ۶۷، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده

۸۰۰x۶۰۰ زمینه و هدف: ژنوم فاز نهفته عفونت ویروس اپشتین- بار (EBV) در سلول‌های بدخیم تقریباً در یک‌سوم موارد بیماری لنفوم هوچکین یافت می‌شود. شناسایی DNA ویروسی می‌تواند به‌طور بالقوه به‌عنوان یک بیومارکر از فعالیت بیماری به‌کار رود.

روش بررسی: از نمونه خون ۴۴ بیمار مبتلا به لنفوم و ۴۴ فرد کنترل جهت استخراج DNA و اندازه‌گیری تیتر IgG ضد EBNA-۱ ویروس استفاده شد. همزمان بلوک‌های پارافینه هر فرد بیمار نیز مورد استخراج DNA قرار گرفت. جهت شناسایی ویروس آزمون Nested PCR که هر دو تیپ ویروس را شناسایی می‌کردند، انتخاب شدند.

یافته‌ها: از ۴۴ بیمار به‌ترتیب (۱/۸۴%)۳۷ آزمون ELISA، (۳/۲۷%)۱۲ Blood PCR و (۶/۱۳%)۶ Biopsy PCR و از افراد کنترل نیز به‌ترتیب (۷/۴۷%)۲۱ و (۱۶%)۷ آزمون ELISA و Blood PCR مثبت داشتند. نتایج آزمون‌های ELISA و Blood PCR و Biopsy PCR مثبت در گروه بیماران هوچکینی و غیرهوچکینی به‌ترتیب (۸۴%)۲۱، (۲۴%)۶، (۱۶%)۴ و (۲/۸۴%)۱۶، (۶/۳۱%)۶، (۵/۱۰%)۲ بوده است. مقایسه نتایج این آزمون‌ها بین دو گروه بیماران تفاوت معنی‌داری را نشان نداد (مقادیر p برای ELISA، Blood PCR و Biopsy PCR به‌ترتیب ۲۶/۰، ۷۳/۰ و ۶۸/۰ بوده است).

نتیجه‌گیری: نتایج مقایسه ELISA و Blood PCR این مطالعه در طیف سنی اطفال و بالغین بیمار با طیف سنی مشابه در گروه کنترل نشان داد که تنها در آزمون ELISA و فقط در بین اطفال تفاوت معنی‌دار وجود داشت و نتایج حاصل از PCR معنی‌دار نبود. به‌علاوه نتایج آزمون‌ها بین بیماران هوچکینی با گروه کنترل فقط در نتایج ELISA دارای تفاوت معنی‌دار بود. نتایج آزمون‌های بیماران هوچکینی و غیر هوچکینی در هیچ‌یک از آزمون‌ها تفاوت معنی‌دار نشان نداد.

Normal ۰ false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb