۲۲ نتیجه برای مهسا
سیدموسی صدرحسینی، امیرآروین سازگار، مهسا مهم،
دوره ۶۲، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: جراحی آندوسکوپیک سینوس ها بعلت مجاورت با عناصر حیاتی و نیز پیچیدگی آناتومی، خطرات بالقوه ای به همراه دارد. مطالعات اولیه بر روی کاداور و توجه به نشانه های ثابت آناتومیک در کنار تجربه بصری آندوسکوپیک کمک بزرگی در جلوگیری از عوارض حین عمل خواهد داشت.
مواد و روش ها: در این مطالعه بر روی ۴۰ حفره بینی در ۲۰ کاداور بزرگسال در مرکز تحقیقات آندوسکوپی پزشکی قانونی تهران تشریح آندوسکوپی انجام شد. پس از فرونتواتموئیدکتومی شریان اتموئید قدامی در طول قاعده جمجمه مشخص گردید و فاصله آن تا دو نشانه ثابت آناتومیک با کولیس اندازه گیری شد.
یافته ها: شریان اتموئید قدامی در تمامی موارد وجود داشت. میانگین فاصله آن تا قوس کورنه میانی در سمت راست ۱۹,۶۱mm و در سمت چپ ۱۹.۹۸mm گزارش شد. شریان اتموئید قدامی، قوس کورنه میانی و لبه فوقانی میانی نوستریل در یک امتداد قرار دارد.
نتیجه گیری و توصیه ها: در مقایسه نتایج ما با نتایج مطالعه ای بر روی نژاد چینی فاصله شریان اتموئید قدامی تا قوس کورنه میانی در دو جمعیت نژادی مختلف تقریبا یکی بوده ۲۰mm و این نشانه از نظر کلینیکی در نژادهای مختلف قابل استفاده می باشد.
سیده زهرا قدسی، زینت نادیا حتمی، علی نیک فرجام، فرید صفر، پدرام نورمحمدپور، مهسا عاشقان،
دوره ۶۴، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: آکنه ولگاریس از شایع ترین بیماری های پوستی به ویژه در دوران نوجوانی است. مطالعات مختلف ارقام متفاوتی را در مورد شیوع آکنه صورت در کشورها و جوامع مختلف گزارش کرده اند اما تا کنون تنها موارد اندکی از آکنه تنه (پشت و سینه) گزارش شده است. اگرچه تجربیات بالینی ما بیانگر شیوع کمتر آکنه تنه در مقایسه با صورت است اما یک مطالعه جامعه نگر برای اثبات این تجارب مورد نیاز است.
روش بررسی: از ۲۰ منطقه آموزش و پرورش شهر تهران، ۵ منطقه به طریق تصادفی ساده انتخاب شدند و در هر منطقه یک دبیرستان دخترانه و یک دبیرستان پسرانه مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دبیرستان حدود ۱۰۰ دانش آموز معاینه شدند. پرسشنامه ها بر اساس اطلاعات دموگرافیک دانش آموزان، سابقه خانوادگی و معاینه بالینی آنان تکمیل شد. درجه بندی شدت آکنه بر اساس Consensus Conference on Acne Classification انجام شد.
یافته ها: ۱۰۰۱ دانش آموز دبیرستانی وارد مطالعه شدند (۵۰۳ دختر و ۴۹۸ پسر). شیوع آکنه صورت ۱/۹۱%، شیوع آکنه پشت ۴/۵۴%، و شیوع آکنه سینه ۳۶% بود. آکنه پشت در پسران (۵/۵۸%) به طور معنی داری از دختران (۹/۳۶%) بیشتر بود((P<۰/۰۰۱. اما در مورد آکنه ناحیه سینه تفاوت معنی داری در دو جنس وجود نداشت. میانگین سن دانش آموزانی که مبتلا به آکنه پشت و یا سینه بودند(۱/۱۶) نسبت به دانش آموزانی که آکنه تنه نداشتند(۹/۱۵) به طور معنی داری بالاتر بود(P<۰/۰۰۱).سابقه مثبت خانوادگی آکنه در دانش آموزان مبتلا به آکنه تنه بیشتر بود(P<۰/۰۰۱).
نتیجه گیری: شیوع آکنه تنه کمتر از آکنه صورت می باشد. آکنه پشت در پسران شایع تر است. ابتلای ناحیه سینه و پشت نسبت به صورت در سنین بالاتری اتفاق می افتد. به نظر می رسد آکنه شدید ناحیه پشت در پسران شایع تر باشد.وجود سابقه خانوادگی احتمال آکنه پشت و سینه را افزایش می دهد.
سعید صادقیان، مهرداد شیخ وطن، الهام حکی کزازی، مهسا روزکاری، محمود شیخ فتحالهی،
دوره ۶۵، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
متداولترین روشهای غربالگری بیماران مشکوک به ایسکمی قلبی، انجام استرس تست (ETT) و در شرایط خاصی، اسکن پرفیوژن میباشد که مثبت بودن نتایج آنها از اندیکاسیونهای انجام آنژیوگرافی عروق کرونر محسوب میگردد. اگرچه ارزش پیشبینی کننده اسکن پرفیوژن مورد بررسی قرار گرفته است، ولی با در نظر گرفتن تاثیر مسائل تکنیکی و تخصصی در نتایج آن و با توجه به شتاب گسترش این تکنیک در کشور ما که گاهی حتی علیرغم هزینه بالا و نیاز به صرف وقت بیشتر، به غلط جایگزین استرس تست شده است، ضروری است تا قدرت پیشبینیکنندگی این روش در مقایسه با ETTدر کشور ما مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی بر روی بیمارانی انجام گرفته است که با ETT مثبت یا اسکن پرفیوژن مثبت از تمام مراکز کشور در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ جهت انجام آنژیوگرافی کرونر به مرکز قلب تهران ارجاع شده بودند. مشخصات بیماران از طریق مصاحبه و آزمایشات پاراکلینیک تعیین و نتایج حاصله به صورت کلی و به تفکیک جنس تحت آنالیز قرار گرفت. سپس مقدار ارزش پیشگوئیکننده مثبت (PPV) بین دو آزمون اسکن پرفیوژن و استرس تست مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: تعداد کل موارد اسکن پرفیوژن و استرس تست مثبت به ترتیب برابر ۲۱۷۸ و ۲۵۸۱ نفر بود. بین مقدار PPV اسکن پرفیوژن و استرس تست در مردان تفاوت آماری مشاهده نشد (PPV اسکن پرفیوژن برابر ۹/۸۶% و PPV استرس تست برابر ۶/۸۶%، ۸۱۴/۰p=). مقدار PPV اسکن پرفیوژن در زنان تنها در مقاطع سنی ۶۰ سال و بالاتر، بیشتر از ETT بود (۰۰۰۲/۰p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر و با در نظر گرفتن هزینه سنگین اسکن پرفیوژن، به نظر نمیرسد در مواردی که امکان استرس تست وجود دارد، انجام اسکن پرفیوژن با شرایط مراکز اسکن ما ارجحیتی به آن داشته باشد و به خصوص در مورد خانمهای جوان ،ارزش پیشبینیکننده آن تفاوتی با ETT ندارد. البته لازم است علت این یافته غیر معمول با توجه به نقش دارو، نیروی انسانی متخصص و تجهیزات، در آینده مورد بررسی قرار گیرد.
مهسا رحیم زاده جهرمی، منوچهر میرشاهی، فرشته شمسی پور، ملیحه محمدی،
دوره ۶۶، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر آنتیبادیهای کاتالیتیک مختلفی در افراد مبتلا به بیماریهای خود ایمن یافت شدهاند، به علاوه وجود آنتیبادیهای مختلف با فعالیت DNase و RNase در شیر و سرم مادران سالم گزارش گردیده است. در این مطالعه به بررسی وجود آنتیبادیهایی با فعالیت پروتئولیتیک پرداخته شده است.
روش بررسی: آنتیبادیهای موجود در سرم ۳۰ خانم باردار در سه ماهه اول بارداری و ۱۰ فرد کنترل توسط کروماتوگرافی تمایلی و ژل فیلتراسیون خالصسازی شدند. همگی خانمها اولین بارداری خود را سپری میکردند و کلیه نمونهها شامل افراد باردار و کنترل در محدوده سنی ۲۵ تا ۳۵ سال قرار داشتند. سپس به بررسی بهترین شرایط از نظر بافر، دما و pH برای مشاهده فعالیت پروتئازی پرداخته شد. فعالیت پروتئازی این آنتیبادیها توسط زیموگرافی در ژل حاوی سوبسترای ژلاتین نشان داده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تیمار آنتیبادیها در شرایط مناسب نشان داد که تعدادی از نمونههای آنتیبادی افراد باردار فعالیت آنزیمی دارند. دادههای حاصل از بررسی زیموگرام وجود فعالیت پروتئازی در نمونههای مربوطه را تایید کرد. انجام وسترن بلات تایید کرد که قطعات ایجاد شده ناشی از هیدرولیز خود آنتیبادیها بوده و آلودگی پروتئینی نمیباشند.
نتیجهگیری: به علت شرایط خاص سیستم ایمنی در خانمهای باردار، آنزیمهایی با فعالیتهای آنزیمی مختلف میتوانند تولید شوند. در رابطه با نقش احتمالی این آبزیمها میتوان گفت ممکن است چنین آنتیبادیهایی با فعالیت پروتئولیتیک در حذف مستقیم آنتیژنها از خون نقش داشته باشند.
نسرین یزدانی، مهسا محمد آملی، علی مرساقیان، علی باقری حق، فروغ سیاح پور، رضا فتوحی،
دوره ۶۸، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و
هدف: CD
۱۴ بهعنوان یک گیرنده برای لیپوپلیساکارید باکتریها و شروع واکنش التهابی
و نیز بهعنوان گیرندهای در ماکروفاژهای انسانی برای تشخیص و پاکسازی سلولهای در
حال مرگ برنامهریزی شده سلولی (Apoptotic)، شناخته شده است. در افراد با مواجهه طولانی با ترکیبات
میکروبی ریسک واکنشهای آلرژیک کاهش مییابد و بهطور مشخصی سطوح CD
۱۴ در سلولهای خونی آنان
بالاتر است.
علیرغم اینکه علت بیماری پولیپوز بهطور دقیق مشخص نیست ولی
آلرژی همواره بهعنوان عامل بالقوه این بیماری مطرح شده است. CD
۱۴ در منطقه کروموزومی ۳۱q۵ واقع شده و ارتباط آن با آسم مشخص شده است. در این
مطالعه اثر پلی مورفیسم ژن CD
۱۴ روی پولیپوز و شدت بیماری مذکور بررسی گردید.
روش بررسی: در مطالعه حاضر
۱۰۶ فرد مبتلا به پولیپوز بینی با میانگین سنی ۴۱ سال در گروه بیمار و ۸۷ نفر با
میانگین سنی ۷/۳۶ سال در گروه کنترل مورد مقایسه قرار گرفت. پس از استخراج DNA از خون، ژنوتیپهای مختلف CD۱۴ با تکنیک PCR-RFLP تعیین گردید. این تحقیق بهصورت مطالعه مقدماتی بوده و مورد مشابه قبلی
نداشت.
یافتهها: بین آلل CD۱۴ (CT+ CC) C در مقابل TT و پولیپوز بینی ارتباط
معنیداری وجود دارد (۰۳/۰p=). در بیماران آسمی مبتلا
به پولیپوز هم شیوع آلل (CC) C در مقابل CT+TT بهطور معنیداری بالاتر
بود (۰۱/۰p=). همچنین در بیماران آسمی با آلل CD۱۴ C
احتمال ابتلا به پولیپوز بیشتر بوده و نیز در بیماران مبتلا به پولیپوز شدید بینی که
با Lund Mackay بالاتر مشخص میشوند، آلل C
از ژن مذکور شیوع بالاتری دارد.
نتیجهگیری: بین آلل C
از ژن CD۱۴ و پولیپوز بینی رابطه
معنیداری وجود دارد.
شمسالملوک نجفی، مهسا محمدزاده، حمیدرضا منصف اصفهانی، قاسم میقانی، نیما رضایی،
دوره ۷۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: التهاب دهانی (استوماتیت) آفت راجعه از بیماریهای شایع دهان در سرتاسر جهان با اتیولوژی نامشخص و بدون درمان قطعی است. از آنجاییکه گیاه خرفه، منبع غنی از آنتیاکسیدان، توأم با خاصیت ضدالتهابی است، هدف مطالعهی کنونی، بررسی اثربخشی گیاه خرفه در درمان استوماتیت آفتی راجعه میباشد.
روش بررسی: ۵۰ بیمار مبتلا به استوماتیت آفتی راجعه برای این مطالعهی کارآزمایی بالینی سه سو کور، پلاسبو- کنترل انتخاب شدند. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه (A و B) تقسیم شدند. گروه A از پلاسبو و گروه B از داروی خرفه به مدت سه ماه استفاده کردند. میزان درد بر اساس Visual Analogue Scale (VAS)، فواصل زمانی بین بروز ضایعات، تعداد ضایعات و مدت زمان بهبودی، در آغاز مطالعه و ماه یک، دو و سه سنجیده شد.
یافتهها: میزان تسکین درد در گروه مورد، بهطور معنیداری بیشتر از گروه شاهد بود (۰۰۱/۰P<). میانگین تفاوت تعداد ضایعات قبل و بعد از درمان از لحاظ آماری معنیدار نبود. میانگین تفاوت مدت زمان بهبود در دو گروه از لحاظ آماری معنیدار بود (۰۰۱/۰P<). فواصل زمانی بین بروز ضایعات از ۸۸/۱۷ روز در گروه مقایسه به ۱۲/۳۳ روز در گروه مداخله افزایش یافت که از لحاظ آماری معنیدار میباشد.
نتیجهگیری: بررسی اثربخشی گیاه خرفه در درمان استوماتیت آفتی راجعه نشان میدهد که داروی مورد مطالعه، هم از نظر تحمل و سادگی استفاده بیماران و هم از لحاظ عدم بروز عوارض جانبی و تأثیر قابل توجه در بهبود ضایعات دارای برتریهایی نسبت به داروهای رایج بود.
مهدیه شجاع، آقایی مهرداد ، آملی مهسا ، پاتریشیا خشایار، نائمه جاوید، فاطمه شاکری، مصطفی قربانی، رامین محبی،
دوره ۷۳، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: آنتیژن ۴ وابسته به لنفوسیت T سیتوتوکسیک نقش مهمی در جلوگیری از اختلالات خود ایمنی مانند بیماری لوپوس اریتماتوس سیستمیک بر عهده دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین پلیمورفیسم۳۱۸CT با بیماری لوپوس اریتماتوس سیستمیک انجام شد.
روش بررسی: مطالعه مورد- شاهدی حاضر بر روی کلیه بیماران مبتلا به لوپوس مراجعهکننده به درمانگاه تخصصی بیمارستان ۵ آذر گرگان از ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ تا ۱۵ مهرماه ۱۳۸۸ انجام شد. ۱۸۰ فرد بیمار و ۳۰۴ فرد سالم که از لحاظ سن و قومیت با افراد بیمار همسان بودند، وارد مطالعه شدند. جهت تعیین فراوانی اللها و ژنوتیپها از تکنیک Polymerase chain reaction- restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) استفاده شد.
یافتهها: ژنوتیپ CC در ۱۷۰ بیمار (۵/۹۴%) مشاهده شد که به لحاظ آماری تفاوت معناداری با گروه کنترل داشت (۵۳/۷-۷۷/۱=۹۵%CI، ۵۱/۳=OR، ۰۰۰۱/۰=P). در حالیکه الل T بهطور معناداری در گروه کنترل بیشتر بود (۵۳/۰-۱۳/۰=۹۵%CI، ۲۶/۰=OR، ۰۰۰۱/۰=P).
نتیجهگیری: نتایج بررسی حاضر نشان داد، پلیمورفیسم ۳۱۸CT در بیماریزایی بیماری لوپوس اریتماتوس سیستمیک نقش دارد.
ریحانه پیرجانی، زینت قنبری، مهسا رضایی، محبوبه شیرازی، پریچهر پورانصاری،
دوره ۷۴، شماره ۴ - ( تیر ۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: درد ناحیه کمر و لگن در بسیاری از خانمهای باردار باعث درجات مختلفی از ناتوانی در این افراد میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین دردهای کمربند لگنی و عملکرد عضلات کف لگن و نیز بیاختیاری ادراری در خانمهای باردار انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بود که در بیمارستان جامع بانوان آرش، دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ۳۰۰ زن باردار مراجعهکننده به درمانگاه پرهناتال از نظر ابتلا به درد کمربند لگنی، بیاختیاری ادراری، قدرت ماهیچه و الگوی انقباضی و انبساطی عضلات کف لگن مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: از ۳۰۰ خانم باردار مورد بررسی، ۱۵۰ مورد درد کمربند لگنی داشتند شیوع بیاختیاری ادراری در زنان مبتلا به این درد، ۵/۴۱% بود در حالی که شیوع بیاختیاری ادراری در زنان بدون مشکل درد، ۹۵/۲۱% بود. در آنالیز رگرسیون چند متغیره ارتباط بین درد کمربند لگنی و عملکرد عضلات کف لگن نشان داد که قدرت عضلات کف لگن در افراد مبتلا به درد کمربند لگنی نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری کمتر بود (۰۰۱/۰=P). همچنین طول مدت انقباض عضلات کف لگن نیز در افراد مبتلا به درد کمربند لگنی نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری کوتاهتر بود (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که افراد مبتلا به درد کمربند لگنی در مقایسه با افراد فاقد این درد، بهطور معناداری مبتلا به بیاختیاری ادراری بودند. همچنین قدرت عضلات کف لگن و طول مدت انقباض عضلات کف لگن در زنان مبتلا به درد کمربند لگنی بهطور معناداری کمتر از افراد فاقد درد کمربند لگنی بود.
سهیلا امینیمقدم، سعیده السادات بطحایی، مهسا ولایی،
دوره ۷۵، شماره ۵ - ( مرداد ۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: تقریباً %۹۰ سرطانهای تخمدان از بافت اپیتلیال آن منشا میگیرند. درمان استاندارد این تودهها هیسترکتومی و سالپنگواوفورکتومی دوطرفه است ولی از آنجا که بیشتر این بیماران در سنین باروری هستند حفظ باروری را باید در نظر داشت.
معرفی بیمار: این مطالعه به معرفی بیمار ساله مجرد با شکایت افزایش وزن و عادت ماهیانه نامنظم میپردازد که در آبان ماه سال به درمانگاه سرطانهای زنان بیمارستان فیروزگر تهران مراجعه کرد و تحت پاراسنتز درمانی مایع آسیت و لاپاراتومی قرارگرفت و باتوجه به آسیت منفی از نظر بدخیمی و سن بیمار، با وجود حجم بالای آسیت و بزرگی توده، سیستکتومی تخمدان انجام شد.
نتیجهگیری: در بیماران جوان در صورت محدود بودن تومور به تخمدان و مایع آسیت منفی از نظر بدخیمی میتوان سالپنگواوفورکتومی یکطرفه یا سیستکتومی انجام داد. آسیت همیشه دلیل بر بدخیمی نیست. بهترین نتیجه درمانی زمانی حاصل میشود که بیمار توسط فوقتخصص سرطان های زنان اداره شود.
صابر سلطانی، ابوالفضل داودآبادی، عباس فراهانی، مهسا دسترنج، معصومه امینی، نوید مومنیفر، شیرین پورعبدی، حجت ویسی،
دوره ۷۶، شماره ۱ - ( فروردین ۱۳۹۷ )
چکیده
ایمونوتوکسینها مولکولهایی هستند که دارای ساختار منحصر به فرد توکسین-آنتیبادی دو عملکردی بوده و با گذر از غشای سلولی و ورود به داخل سلول هدف، باعث از بین رفتن سلول میشوند. اختصاصیت ایمونوتوکسینها برای انتخاب هدف سلولی خود بهدلیل نوع آنتیبادی انتخاب شده است و آنتیبادی مورد نظر وظیفه شناسایی سلول هدف را بر عهده دارد. سرطان در حال تبدیل شدن به عامل اصلی مرگ در بیشتر کشورهای توسعهیافته است. جهت در اختیار داشتن یک عامل قوی در سرکوب سرطان، آن عامل باید بهطور مستقیم و اختصاصی سلول سرطانی را هدف قرار دهد. در بیشتر موارد ولی نه همیشه ایمونوتوکسینها بهمنظور کشتن سلولهای سرطانی تولید میشوند که این موضوع یکی از رویکردهای جدید درمانی در عصر حاضر است. اهداف کلینیکی بر طراحی و ایجاد درمانهای جدید سرطان با این رویکرد مورد مطالعه متمرکز شده است. دادههای زیادی نیز در مورد عملکرد توکسین و مسیرهای داخل سلولی بهدست آمده است. بنابراین توکسینها در علوم پزشکی برای درمان بیماریهای انسانی و برای بررسی عملکردهای تخصصی سلولی بسیار مفید هستند. از دیگر کاربردهای ایمونوتوکسینها میتوان به این نکته اشاره کرد که ایمونوتوکسینها عاملی برای تنظیم سیستم ایمنی بدن و درمان بیماریهای ویروسی و انگلی میباشند. در مجموع با طراحیهای مبتکرانه، هوشمندانه و کارآزمودهتر میتوان بسیاری از بیماریهای انسانی بهویژه بدخیمیهایی همچون سرطانها را در دوره زمانی کوتاهتر و سریعتری نسبت به سایر روشهای درمانی کنونی که دوره درمان طولانی دارند، درمان کرد. پژوهش کنونی بر کاربرد توکسینهای باکتریایی و گیاهی و بهطور اختصاصی ایمونوتوکسین سودوموناس در سلولهای سرطانی تمرکز دارد.
فاطمه عزیزی مایوان، مهدی جباری نوقابی، علی تقیپور، محمدتقی شاکری، مهسا مکرم،
دوره ۷۶، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه خطر ابتلا به دیابت در افراد پرهدیابتیک بسیار بالا است، تعیین عوامل موثر بر پرهدیابت دارای اهمیت میباشد. این مطالعه با هدف مقایسه نتایج مدل رگرسیون لجستیک معمولی و لجستیک نیرومند در مدلبندی عوامل مرتبط با بیماری پرهدیابت انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه که از نوع مقطعی-تحلیلی است روی ۶۴۶۰ نفر از افراد بالای۳۰ سال، شرکتکننده در طرح غربالگری دیابت دانشگاه علوم پزشکی مشهد، از مهر تا آذر ۱۳۸۹ انجام شد. با توجه به میزان قندخون ناشتای افراد، ۵۴۱۴ نفر سالم و ۱۰۴۶ نفر بهعنوان پرهدیابتیک شناسایی شدند. سن، جنس، نمایه توده بدن، فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک و نسبت کمر به باسن در مورد هر فرد اندازهگیری شد. مدل رگرسیون لجستیک معمولی روی دادهها برازش شد. سپس دادههای پرت مشخص و سه مدل نیرومند Mallow، WBY و BY برازش شد. آنگاه مدلها با هم مقایسه گردیدند.
یافتهها: متغیرهای سن، نمایه توده بدن و فشارخون سیستولیک در همه مدلها از لحاظ آماری معنادار شدند (۰/۰۱P<) و متغیر نسبت کمر به باسن معنادار نشد (۰/۱P>). تعداد ۵۵۲ دادهی پرت با خطای بدردهبندی در مدل معمولی وجود داشت. مقادیر کای دو پیرسون و سطح زیرمنحنی راک در مدل Mallow بهطور تقریبی فرقی با مدل معمولی نداشت. اما در مدلهای WBY و BY به نسبت بیشتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش سن بالا، نمایه توده بدنی و فشارخون بالا در ابتلا به بیماری پرهدیابت موثر میباشند. همچنین مدلهای رگرسیون نیرومند WBY و BY برازش بهتر و توان پیشگویی بالاتری نسبت به رگرسیون لجستیک معمولی در مدلبندی عوامل گفتهشده در ارتباط با پرهدیابت دارند.
مهسا نظری، فرید زایری، سید سعید هاشمی نظری، سارا جام برسنگ، علی نیکفرجام، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره ۷۷، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: مدلهای مارکوف چندوضعیتی جهت بررسی پیشروی بیماری ایدز با تقسیمبندی مارکر آزمایشگاهی سلول CD۴ کاربرد گستردهای دارند. این مدلها با تعداد وضعیتهای مختلف، نتایج متفاوتی از اثر متغیر کمکی و پیشگویی روند بیماری ایدز دارند. هدف پژوهش حاضر، مقایسهی مدل چهار و پنج وضعیتی با مدل سه وضعیتی جهت انتخاب مدل با توان پیشگویی بهتر وقوع ایدز و مرگ در افراد آلوده به ویروس سندرم نقص ایمنی انسانی بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعهی همگروهی است که بر روی ۳۰۵ فرد آلوده به ویروس سندرم نقص ایمنی انسانی که از فروردین ۱۳۷۴ تا دی ماه ۱۳۸۹ به مرکز تحقیقات ایدز ایران در تهران مراجعه کردهاند و تا سال ۱۳۹۳ مورد پیگیری قرار گرفتهاند، انجام شده است. سه مدل مارکوف همگنزمان سه، چهار و پنج وضعیتی به دادهها برازش داده شد. مقایسهی مدلها با استفاده از معیار اصلاح شدهی آکاییکهی DRAIC و معیار اعتبارسنجی متقابل براساس درستنمایی DRLCV به همراه فاصله ردیابی ۹۵% آنها انجام شد. برای برازش مدلها از نرمافزار R استفاده شد.
یافتهها: توان پیشگویی مدل چهار وضعیتی از مدل پنج وضعیتی بیشتر است. در مدل چهار وضعیتی نسبت مخاطرهی پیشروی به مرگ برای افرادی که درمان ضدرتروویروس خیلیفعال دریافت کردهاند ۰/۶۴ کمتر از دستهای بود که درمان را دریافت نکرده بودند. همچنین نسبت مخاطرهی پیشروی بیماری در مردان به زنان ۲۰۳۳ برابر بود. همچنین نسبت مخاطرهی پیشروی به مرگ در مردان به زنان ۴/۹ برابر بوده است.
نتیجهگیری: معیارهای DRAIC و DRLCV نشان دادند که مدل چهاروضعیتی توان پیشگویی بهتری از روند پیشروی بیماری در مقایسه با مدل پنج وضعیتی دارد.
راضیه سنگسری، مریم سعیدی، ملیحه کدیور، مهسا نیکنام،
دوره ۷۸، شماره ۵ - ( مرداد ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط سطح منیزیوم سرمی و شدت ایکتر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی نوزادانی که در بازهی زمانی دو ساله، مهر ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران بهدلیل زردی نوزادی بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نوزادان با بیلیروبین mg/dl ۲۰-۱۶ در دستهی هایپربیلیروبینمی متوسط و بیشتر یا مساوی mg/dl ۲۰ در دستهی هایپربیلیروبینمی شدید تقسیم شدند. مقدار منیزیوم سرمی و عوارض کلینیکی هایپربیلیروبینمی در این نوزادان ثبت شد.
یافتهها: تعداد ۱۰۰ بیمار مورد ارزیابی قرار گرفتند. میانگین سطح سرمی منیزیم در این بیماران mg/dl ۳۲/۲ بود. این مقدار در نوزادان دچار تشنج (۰۳۸/۰P=)، تب (۰۴۸/۰P=) و انسفالوپاتی مزمن (۰۰۳/۰P=) بهصورت معناداری بیشتر بود. میانگین سطح سرمی منیزیم بهصورت چشمگیری در هایپربیلیروبینمی شدید بیشتر از متوسط بود (۰۰۱/۰>P). منیزیم سرم در عوارض انسفالوپاتی مزمن (۰۰۷/۰P=)، فیستینگ (۰۰۱/۰P=)، رتروکولی (۰۰۱/۰P=)، هاپیرتونی (۰۰۴/۰P=)، هایپوتونی (۰۰۱/۰P=) و تشنج (۰۳۰/۰P=) بهصورت چشمگیری متفاوت بود. سطح سرمی منیزیم با بیلیروبین توتال همبستگی مثبتی داشت (۴۴۳/۰r=، ۰۰۱/۰P>) و با احتمال وقوع انسفالوپاتی مزمن ارتباط داشت (۱۵/۴OR: ،۰۴۰/۰P=) و منیزیم بالای ۱۵/۲ میتواند با حساسیت ۱۰۰%، ویژگی ۸/۴۷%، ارزش اخباری منفی ۱۰۰% و ارزش اخباری مثبت ۳/۱۴% پیشبینیکنندهی انسفالوپاتی مزمن باشد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که سطح سرمی منیزیم بهصورت معناداری با سطح سرمی بیلیروبین توتال سرم و شدت هایپربیلیروبینمی مرتبط است و میتواند احتمال وقوع انسفالوپاتی مزمن را پیشبینی کند.
مینو موحدی، مریم سادات ترابی پور، مهسا سلطان محمدی، مامک شریعت، فدیه حقاللهی، مریم حاجیهاشمی،
دوره ۷۹، شماره ۵ - ( مرداد ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان طبیعی می تواند باعث اختلال در عملکرد جنسی و بیاختیاری ادرار و مدفوع در زنان شود. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی نقش فیزیوتراپی و ورزشهای کف لگن در بهبود اختلالات عملکرد جنسی و بیاختیاری زنان نخستزا انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی-تصادفی بر روی زنان مراجعهکننده به بیماستانهای آموزشی الزهرا (س) و شهید بهشتی اصفهان از اسفند ۱۳۹۷ تا اسفند ۱۳۹۸ انجام شد. بیماران به دو گروه کنترل و مداخله (۵۷ نفره) تقسیم شدند. در گروه کنترل، مداخلهای انجام نشد و در گروه مداخله، فیزیوتراپی و ورزشهای کف لگن بهمدت دو ماه انجام شد. عملکرد جنسی و بیاختیاری ادرار و مدفوع ۸ و۱۶ هفته پس از زایمان با تکمیل دو پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در دو گروه مداخله و کنترل، میانگین سن مادران، شاخص توده بدنی و وزن تولد نوزاد معنادار نبود (۰۵/۰P<). در گروه مداخله در هفتههای ۸ و ۱۶ پس از زایمان، میانگین مجموع نمرههای عملکرد جنسی و یا بیاختیاری ادرار و مدفوع زنان تفاوت معناداری داشت (۰۵/۰P<). میانگین عملکرد جنسی و آزردگی کف لگن در هفته ۱۶ پس از زایمان در دو گروه تفاوتی معنادار داشت. فیزیوتراپی و مداخلات ورزشی در کف لگن باعث کاهش تحریک کف لگن و بهبود عملکرد جنسی میشود.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد انجام همزمان فیزیوتراپی (Biofeedback) و ورزشهای کف لگن باعث افزایش عملکرد جنسی و همچنین بهبود نسبی آزردگی کف لگن در دوران پس از زایمان میشود.
مهسا صالحینژاد گیلچالان، مهدی صادقزاده،
دوره ۷۹، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین رتبه پارامترهای مهم در رتبهبندی مراقبت و ارایه خدمات بهداشتی به بیماران در مراکز درمانی.
روش بررسی: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نظر طبقهبندی کاربردی است. دادهها از پایگاه دادههای دانشکده بهداشت و پزشکی دانشگاه تهران است که بهصورت بایگانی طی فروردین ۹۸ تا اردیبهشت ۹۹ گردآوری شدهاند. جامعه آماری کلیه خبرگان، متخصصان و کارشناسان دانشکده بهداشت بودند که ۲۹ نفر پرسشنامه را تکمیل کردهاند.
یافتهها: در این تحقیق با استفاده از اطلاعات چهار مرکز درمانی، رویکرد DS-Vikor پیادهسازی گردید. برای این منظور شش معیار (تشخیص بیماری، اثر بخشی مراقبت، نظارت بر بیماری، فرآیند درمان، اجرا در مراکز سلامت و پیگیری پس از درمان) و سه خبره برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان میدهد اثربخشی مراقبت و فرآیند درمان از اهمیت بیشتر از دید خبرگان برخوردار هستند. در مرحله بعد ماتریس ارزیابی براساس این شش معیار و چهار مرکز درمانی تشکیل شده و براساس محاسبات روش ترکیبی دمپستر- شافر و ویکور مراکز درمانی مورد نظر رتبهبندی شدهاند. جهت صحت سنجی در انتها مراکز درمانی با روش تاپسیس رتبهبندی شدند که عملکرد مرکز درمانی ۲ و ۱ براساس محاسبات ویکور و دمپستر- شافر مناسب است.
نتیجهگیری: این رویکرد به کاهش عدم اطمینان ناشی از شناخت ذهنی افراد کمک میکند تا سطح تصمیمگیری را بالا ببرد، تا بتوانیم برای مقابله با عدم قطعیت بهصورت کاربردی برخورد کنیم.
زهرهالسادات میریپور، مهسا فرامرزپور، پریسا آقایی، الهام شیرعلی، سهیلا سرمدی، پریسا حسینپور، محمد عبدالاحد،
دوره ۸۰، شماره ۱۰ - ( دی ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه سرطان دهانه رحم در زنان بالغ با آزمایشهای تشخیصی زودهنگام، قابلیت درمان و مدیریت بیماری بهتری دارد، اما تشخیص دقیق و سریع هرگونه نشانهای از ضایعات نئوپلازی درون اپیتلیالی دهانه رحم و دیسپلازی پرخطر در هر مرحلهای بسیار مهم است. اگر هر سلول پیشسرطانی/مشکوک غیرطبیعی در فرآیند تشخیصی مرسوم (پاتولوژی) شناسایی نشود، نمیتوان آن را پیش از تبدیل ضایعه به سرطان دهانه رحم درمان کرد و در نتیجه میزان بقای بیماران را افزایش داد.
روش بررسی: در این مطالعه بالینی که یک مطالعه آزمایشی و غیرتصادفی است، کارایی و دقت تشخیصی حسگر سنجش الکتروشیمیایی متابولیسم گلیکولیز در سلولهای سرطانی (HEA) بر روی نمونههای تازه خارج شده از دهانه رحم ۴۰ بیمار کاندید کونیزاسیون بدلیل سابقه حضور سلولهای غیرطبیعی در نتایج پاپ اسمیر آنها از تاریخ ۳۱/۵/۱۳۹۷ تا ۳۱/۳/۱۴۰۰، در بخش زنان بیمارستان یاس، دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیمارستانهای وابسته بررسی شد.
یافتهها: دقت آستانه جریان الکتروشیمیایی نه جریانی الکتروشیمیایی ROS/H۲O۲ بهدست آمده توسط حسگر برای تمایز نواحی سرطانی از غیر آن، بیش از ۹۵% بود (۰۰۰۱/۰P<) که نشان از رابطه معنادار بین افزایش جریان الکتروشیمیایی و وجود CIN داشت. در این مطالعه، یک طبقهبندی تشخیصی بالینی همسان بین نتایج پاتولوژیک بافتهای آزمایش شده و پاسخ الکتروشیمیایی ROS/H۲O۲ تشخیصی حسگر، براساس طبقهبندی CIN پیشنهاد شد.
نتیجهگیری: ارزیابی پاتولوژیکی بیشتر نمونههای آزمایششده نشان داد که شناسایی الکتروشیمیایی متابولیسم گلیکولیز در نمونههای کونیزاسیون دهانه رحم توانست ۱۰% از ضایعات CIN تشخیص داده نشده توسط پاتولوژی مرسوم را بهدرستی مثبت تشخیص دهد. از اینرو بهعنوان یک روش مکمل، قابلیت کمک به افزایش دقت و سرعت تشخیص ضایعات CIN در مرحله کونیزاسیون دارد.
محمدرضا صبری، بهار دهقان، مهسا رفیعی الحسینی،
دوره ۸۱، شماره ۱ - ( فروردین ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: براساس مطالعات انجامشده، درمان دارویی سنکوپ رفلکسی در کاهش عود آن تاثیر قابلتوجهی ندارد. پیگیری ۳۶ ماهه کوهورت پایلوت ما نشان داده بود که درمانهای غیردارویی بهتنهایی در کاهش دفعات عود موثر است. هدف این مطالعه بررسی نتایج طولانی مدت و پیگیری هشت ساله بیماران قبلی میباشد.
روش بررسی: مطالعه کنونی در ادامه یک کوهورت آیندهنگر پایلوت است که به بررسی نتایج هشت ساله پیگیری کودکان با سنکوپ رفلکسی که تحت درمانهای غیردارویی بهتنهایی یا همراه با دارو قرار گرفته بودند، میپردازد. لذا با بیمارانی که در مطالعه پایلوت شرکت داشتند (۳۰ بیمار در گروه دریافتکنندگان دارو و ۴۰ بیمار در گروه بدون دارو)، تماس گرفته شد. درنهایت برروی ۲۶ بیمار در گروه دریافتکنندگان دارو و ۳۱ بیمار در گروه بدون دریافت دارو (پس از اعمال معیارهای خروج از مطالعه) مقایسه میزان رخداد حملات سنکوپ و پرهسنکوپ با استفاده از Chi-square test انجام شد.
یافتهها: بررسی یافتهها نشان میدهند که پس از گذشت پنج سال از آخرین پیگیری، میزان حملات پرهسنکوپ در بیمارانی که رژیم غذایی و یا تمرینات تیلت را در منزل ادامه نداده بودند مجددا در هر دو گروه افزایش پیدا کرد اما میزان وقوع سنکوپ و پرهسنکوپ بین دو گروه بیماران (بدون دریافت دارو و دریافتکننده دارو) تفاوت معناداری نداشت.
نتیجهگیری: بهمنظور پیشگیری از عود، استفاده از روشهای غیردارویی موثر است ولی جهت پایداری این بهبودی، پیگیری و تداوم این روشها ضروری میباشد.
آرش هروآبادی، مهسا زرگران، علیرضا خواجهنصیری، رضا عاطف یکتا،
دوره ۸۱، شماره ۵ - ( مرداد ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: جلوگیری از لغو اعمال جراحی در مدیریت اتاق عمل یک چالش بزرگ است که در این مطالعه تاثیر ثبت کردن علل آن بر میزان بروز لغو عملها را در بیماران کاندید عمل جراحی بررسی کردیم.
روش بررسی: تعداد ۵۴۵ عمل کنسل شده در حوزههای مختلف در ۱۳۹۵-۱۳۹۴ بهتفکیک علل کنسلی در فرمهای مربوطه ثبت گردید و اطلاعات موردآنالیز قرار گرفت.
یافتهها: درصد کنسلی در اکثر گروهها درطول مطالعه کاهش داشت. گروه جراحی فک و صورت بیشترین میزان کاهش کنسلی و گروه قلب و عروق کمترین میزان کاهش کنسلی را داشت. همچنین درصد کنسلی در حوزه جراحی اعصاب در طی زمان مطالعه افزایش یافته بود.
نتیجهگیری: ثبت کردن دلایل و کاهش میزان بروز آنها در طول مطالعه و ارایه بازخورد مناسب و گفتوگو در اینمورد بر میزان بروز لغو عملها و کاهش دلایل مذکور تاثیر داشته است.
حمیدرضا شتابی، مهسا محمدرضایی،
دوره ۸۱، شماره ۷ - ( مهر ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر انفوزیون دو دوز رمیفنتانیل بر میزان خونریزی، تغییرات همودینامیک حین عمل و عوارض پساز عمل جراحی رینوپلاستی پساز بیهوشی عمومی انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفیشده آیندهنگر از اسفند ۱۴۰۱ لغایت مرداد ۱۴۰۲ در بیمارستان الزهرا اصفهان بر روی ۸۰ بیمار کاندید عمل رینوپلاستی انجام شد. شرکتکنندگان با استفاده از نرمافزار تخصیص تصادفیسازی (Random allocation software) در دو گروه ۴۰ نفره قرارگرفتند، انفوزیون رمیفنتانیل در گروه اول با دوز ۲۵/۰-۱۵/۰ میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه (گروه A) و در گروه دوم با دوز ۳۵/۰-۲۵/۰ میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه (گروه B) تنظیم شد. هدف حفظ فشار متوسط شریانی بین ۶۵-۶۰ میلیمترجیوه بود که برای رسیدن به این هدف از کاهش یا افزایش میزان انفوزیون رمیفنتانیل استفاده شد. بیماران در حین عمل و بهبودی از نظر پارامترهای همودینامیک، خونریزی حین عمل و عوارض پساز عمل موردارزیابی و مقایسه قرار گرفتند.
یافتهها: روند تغییرات پارامترهای همودینایک در طی مدت عمل و ریکاوری بین دو گروه، اختلاف معنادار نداشت. میانگین حجم خونریزی در دو گروه A و B بهترتیب ۱/۲۳±۲۵/۴۴ و ۵/۱۵±۲۵/۲۸ سیسی بوده و اختلاف بین دو گروه معنادار بود (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: باتوجه به یافتههای مطالعه حاضر، بهنظر میرسد استفاده از دوز min/mg/kg ۳۵/۰-۲۵/ رمیفنتانیل نسبت به دوز min/mg/kg ۲۵/۰-۱۵/۰، با کاهش قابلتوجه خونریزی حین جراحی بینی همراه است. همچنین استفاده از این دوز با بروز اختلال جدی همودینامیک از جمله برادیکاری و افت شدید فشارخون همراه نمیباشد.
مهسا اخوان صباغ، محمد قاسم حنفی، مژگان صامت زاده، آروین رستمی،
دوره ۸۱، شماره ۹ - ( آذر ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اندازهگیری مقدار انحناهای لوردوز گردنی در افراد سالم تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. این مطالعه به منظور بررسی میانگین اندکسهای مهرههای گردنی در گرافی ساده در افراد نرمال انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، با استفاده از گونیا و نرمافزار radiant، عکسهای رادیوگرافیک نمای طرفی ناحیه سرویکال ۵۰ نفر (۲۸ مرد و ۲۲ زن) که جهت مقاصدی غیر از مشکلات مربوط به درد گردنی مراجعه کرده بودند، از فروردین ۱۴۰۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۱ موردبررسی قرار گرفتند. در این مطالعه ۱۲ ایندکس گردنی بهطور جامع مطالعه شد و دامنه تغییرات آنها در ارتباط با سن و جنس بررسی گردید.
یافتهها: در این مطالعه ۵۰ شرکتکننده شامل ۲۸ مرد (۵۸%) و ۲۲ زن (۴۴%) وارد مطالعه شدند. پس از مقایسه دو جنس با یکدیگر، به جز ایندکس C۰-C۲/C۲-C۷ ratio (۹/۴ در مردان و ۶/۲ در زنان) (۰۱۲/۰P=) تفاوت معناداری برای سایر ایندکسها دیده نشد (۰۵/۰P>). پس از مقایسه دو گروه تفاوت معنادار تنها در ایندکس (T۱ slope, T۱S) دیده شد که در افراد بالای ۳۵ سال بهطور معناداری بالاتر از افراد زیر ۳۵ سال بوده است (۱۵/۷۱ در برابر ۰۴/۶۹) (۰۴۹/۰=P)
نتیجهگیری: شواهد حاصل از این مطالعه نشان میدهد که افزایش T۱S همراه با افزایش سن اتفاق میافتد و C۰-C۲/C۲-C۷ در زنان بهطور چشمگیری کمتر از مردان است. این یافتهها میتواند برای تشخیص پاتولوژی یا تغییرات تخریبی در سالمندان، ارزیابی اختلالات حرکتی، ارزیابی اثربخشی درمان و تعیین نتیجه موردبررسی قرار گیرد.