جستجو در مقالات منتشر شده


۳۶ نتیجه برای تهرانی

محمدعلی بشارت، پریسا پورنگ، علی صادق پور‌طبایی، سعید پورنقاش تهرانی،
دوره ۶۶، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: در این پـژوهش رابـطه سبک‌های مقابـله با استرس و سطوح سازش روانشناختی با رونـد بهبود بیماران قلبی- عروقی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبک‌های مقابله با استرس شامل سبک‌های مقابله مسأله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی و سطوح سازش روانشناختی شامل بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی با روند بهبود بیماران قلبی- عروقی بود.

روش بررسی: انتخاب نمونه در مرحله نخست به روش در دسترس با نود آزمودنی از بین بیماران واجد شرایط مرکز قلب شهید رجایی تهران آغاز شد و با ۴۶ آزمودنی (۲۷ مرد، ۱۸ زن) در مرحله پی‌گیری ادامه یافت. در مرحله نخست، یک تا دو هفته قبل از عمل جراحی، از آزمودنی‌ها خواسته شد مقیاس سبک‌های مقابله تهران و مقیاس سلامت روانی را تکمیل کنند. در مرحله دوم، سه تا چهار ماه بعد از عمل جراحی، پرسشنامه روند بهبود از طریق پرونده پزشکی بیمار و معاینات بالینی توسط متخصص قلب تکمیل شد.

یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین سبک‌های مقابله مسأله محور و هیجان محور مثبت و روند بهبود رابطه معنی‌دار وجود ندارد. سبک مقابله هیجان محور منفی با بهبودی عینی نیز همبستگی معنی‌دار نداشت، اما با بهبودی ادراک شده همبستگی مثبت معنی‌دار داشت (۰۵/۰ 

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان نتیجه گرفت که سبک مقابله هیجان محور منفی می‌تواند احساس بهبودی را در مبتلایان به بیماری قلبی- عروقی تقویت کند. نتایج و پیامدهای پژوهش، مخصوصاً دلایل احتمالی رابطه سبک مقابله هیجان محور منفی با بهبودی ادراک شده، در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد.


زهرا فروهش تهرانی، کامیار خزائیان، علی ملایری، رویا فغانی،
دوره ۶۷، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده

۸۰۰x۶۰۰ زمینه و هدف: کانسر پستان شایع‌ترین کانسر و دومین علت شایع مرگ ناشی از کانسر در زنان است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط انواع هیستوپاتولوژیک کانسر پستان با اسکورینگ اسلایدهای مارکر HER۲ در نمونه‌های ارجاعی به بخش پاتولوژی بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال ۱۳۸۴و ۱۳۸۵ انجام شد.

روش بررسی: در این پژوهش که به‌روش مقطعی (Cross sectional) انجام شد، ۱۴۰ عدد از نمونه‌های پاتولوژی کانسر پستان ارجاعی به بخش پاتولوژی بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال ۱۳۸۴و ۱۳۸۵ به روش غیر تصادفی ساده (Sequential) انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به سایز تومور، نوع هیستوپاتولوژیک تومور، گرید تومور و وضعیت لنف نودها از گزارشات پاتولوژی آنها استخراج شد. بلوک‌های آن‌ها مشخص شد و با استفاده از Immunohistochemistry (IHC) برای مارکر HER۲ در نمونه‌ها اسکورینگ انجام شد.

 یافته‌ها: بین انواع تشخیص و HER۲ Overexpression تفاوت معنی‌داری دیده شد (۰۵/۰>p). همچنین بین درگیری لنفاتیک و HER۲ Overexpression نیز تفاوت معنی‌داری دیده شد (۰۵/۰>p). سایز تومور و گرید تومور رابطه مثبت معنی‌داری را نشان دادند (۰۲۶/۰p=، ۱۸۸/۰r=). در آنالیز مولتی واریانس بین سایز، گرید تومور و سن با اسکورینگ اسلایدهای مارکر HER۲ رابطه معنی‌داری به‌دست نیامد. ضریب Kappa برای موافقت (Agreement) تشخیص دو مشاهده‌گر ۷۱۵/۰ (۷۱۵/۰Kappa=) و همان مشاهده‌گر با اسکورینگ قبلی (۷۸/۰Kappa=) بود.

نتیجه‌گیری: پیشنهاد می‌گردد که پزشکان برای بیماران مبتلا به کانسر پستان، در انواع هیستوپاتولوژیک Invasive Lobular و سایر تایپ‌های ناشایع کانسر پستان تست IHC و تست FISH برای مارکر HER۲ درخواست نکنند و فقط در موارد Invasive Ductal و زیردسته‌های آن این تست‌ها انجام شود.

Normal ۰ false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴


افسانه تهرانیان، فرناز بیگی‌شاه، اشرف معینی، ملیحه عرب، فرح فرزانه،
دوره ۶۸، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هد ف: میزوپروستول واژینال به عنوان یک داروی موثر برای ایجاد رسیدن سرویکس و القاء سقط جنین شناخته شده است . هدف از انجام این مط العه بررسی تاثیر اضافه کردن هیوسین به میزوپروستول واژینال بر میزان موفقیت سقط جنین می باشد. روش بررس ی: در یک کارآزمایی بالینی ۷۴ زن که در بیمارستان آرش که از اسفند ماه ۸۶ لغا یت اسفند ماه ۸۷ جهت انجام سقط قانونی در سه ماهه اول حاملگی مراجعه کرده بودند، وارد شدند و به ۴۰۰ واژینال ) μg/۴h) و یا میزوپروستول (n= ۴۰۰ واژینال ) ( ۳۷ μg/۴h) صورت تصادفی در دو گروه میزوپروستول قرار می گرفتند. شکایات بیمار شامل تهوع و استفراغ، تب، درد، نیاز (n= ۲۰ داخل وریدی ) ( ۳۷ mg) همراه با هیوسین ۳، نیاز به تزریق خون، شکست درمان براساس g/dl به ضد درد، اسهال، خونریزی واژینال، افت هموگ لوبین بیش از عدم وقوع سقط و باز شدن دهانه رحم در ۲۴ ساعت بعد از شروع درمان و مدت زمان بستری در بیمارستان بین دو گروه مقایسه شد . یافت هها: بین فراوانی عوارض درمان شامل موارد تهوع، درد شکم و خونریزی واژینال مختصر ب ین دو گروه اختلاف معنی داری دیده نشد. در گروه میزوپروستول به همراه هیوسین میزان موفقیت سقط به میزان و همچنین طول مدت بستری در بیمارستان کوتا ه تر بود (p=۰/۰۴ ،%۱۸/ ۴۰ % در برابر ۹ / معنی داری بالاتر بود ( ۵ تب در هی چ یک از بیماران دو گروه دیده نشد و هی چیک از بیماران (p=۰/ ۱/۴۲ روز ، ۰۱ ۰/ ۱/۱۶ در برابر ۴۵ ۰/۴۱) دو گروه نیاز به تزریق خون پیدا نکردند و هیچکدام از بیماران خونریزی واژینال با اهمیت نداشتند . نتیج هگیر ی: ۲۰ داخل وریدی به میزوپروستول واژینال موجب افزایش میزان موفقیت سقط جنین و mg اضافه کردن هیوسین کاهش طول مدت بستری در بیمارستان بدون افزایش عوارض برای مادر می شود.
زهرا فروهش تهرانی، علیرضا پایکاری، علی ملایری،
دوره ۶۸، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده

۸۰۰x۶۰۰ زمینه و هدف: تومورهای عضله صاف رحم به سه گروه لیومیوم، لیومیوسارکوم و تومورهای عضله صاف با پتانسیل نامشخص بدخیمی تقسیم می‌شوند. لیومیوم و لیومیوسارکوم تومورهای جداگانه‌ای هستند و اعضای یک طیف بیولوژیک نمی‌باشند. تومورهای عضله صاف با پتانسیل نامشخص بدخیمی از لحاظ هیستوپاتولوژیک دسته‌ای از تومورها را شامل می‌شوند که به‌طور مشخص در دو دسته دیگر قرار نمی‌گیرند که این مشکل بزرگی در نحوه برخورد و درمان این گروه ایجاد می‌کند. لذا معرفی روش‌هایی که بتواند معیارهای بهتری تعریف کرده و مواردی را که در گروه سوم قرار می‌گیرند کاهش دهد، ارزشمند است. p۱۶ یک مهارکننده تقسیم سلولی است که اختلال در عملکرد آن در پاتوژنز برخی‌از بدخیمی‌ها ثابت شده‌است. در این مطالعه بروز این مارکر در سه گروه مذکور بررسی شد.

روش بررسی: بلوک‌های پارافینی ۶۲ مورد میومتر طبیعی (۶/۴۵%)، ۶۲ مورد لیومیوم (۶/۴۵%) و ۱۲ مورد لیومیوسارکوم (۸/۸%) برای مارکر ایمونوهیستوشیمی p۱۶ رنگ‌آمیزی شده و بررسی شدند.

یافته‌ها: تمامی ۶۲ مورد بافت‌طبیعی میومتر برای‌مارکر p۱۶ منفی‌شدند، این‌مارکر در تعداد کمی‌از لیومیوم‌ها (چهار از ۶۲ مورد) تنها به‌صورت موضعی‌و ضعیف مثبت شد ولی در لیومیوسارکوم‌ها، p۱۶ همواره به‌شکل شدید مثبت بود (در دو مورد به‌صورت نیمه منتشر و در ۱۰ مورد باقی‌مانده به‌صورت منتشر).

نتیجه‌گیری: اگر ایمونوراکتیویتی برای مارکر p۱۶ به‌صورت شدید و در بیشتر از موضعی مثبت در نظر گرفته شود، لیومیوسارکوم برای p۱۶ مثبت ولی لیومیوم و بافت طبیعی میومتر منفی است و این می‌تواند به‌عنوان راهنمای خوبی برای دسته‌بندی تومورهای عضله صاف رحم به‌کار رود.

Normal ۰ false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴


علی جانباز وطن، زهرا فروهش تهرانی، نرگس ایزدی مود، علی ملایری،
دوره ۶۸، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: فاکتور ترانس کریپشن تیروییدی- ۱ (TTF-۱) به‌طور وسیع در تشخیص کارسینوم‌های ریه و تیرویید به‌کار برده می‌شود. اگرچه گزارشاتی از ایمونوراکتیویتی TTF-۱ در تومورهای غیر از ریه و تیرویید وجود دارد ولی مطالعات با نمونه‌های بزرگ در مورد آدنوکارسینوم اندومتر و اندوسرویکس وجود ندارد لذا هدف از این مطالعه بررسی میزان بروز TTF-۱ در این دو نوع آدنوکارسینوم است.

روش بررسی: تعداد ۱۳ مورد آدنوکارسینوم اندوسرویکس، تعداد ۳۹ مورد آدنوکارسینوم اندومتریویید اندومتر و چهار مورد کارسینوم سروز رحمی با مارکر TTF-۱ رنگ‌آمیزی شده و موارد مثبت TTF-۱ هسته‌ای ثبت شد. هیچ‌کدام از این موارد جزء نورواندوکرینی نداشتند. برای ارزیابی توزیع رنگ‌پذیری TTF-۱ از یک سیستم درجه‌بندی نیمه کمّی استفاده شد (صفر= منفی، ۵% ³ +۱، ۲۵-۵% =+۲، ۲۶-۵% =+۳، ۷۵-۵۱% =+۴ و ۷۵% ³+۵). برای ارزیابی شدت رنگ‌پذیری از سیستم کیفی استفاده شد (ضعیف و متوسط و شدید). 

یافته‌ها: TTF-۱ در یک از ۱۳ مورد (۷/۷%) از کارسینوم‌های اندوسرویکس به‌صورت +۱ و ضعیف و در آدنوکارسینوم با تمایز متوسط مثبت شد. همچنین TTF-۱ در دو از ۳۹ مورد (۱/۵%) از آدنوکارسینوم‌های اندومتریویید اندومتر (یکی grade I و دیگری grade II) به‌صورت +۱ و ضعیف مثبت شد و ارتباطی بین درجه تمایز تومور و میزان مثبت شدن TTF-۱ وجود نداشت. در هیچ‌کدام از چهار مورد آدنوکارسینوم سروز اندومتر TTF-۱ مثبت نشد. 

نتیجه‌گیری: اگرچه بعضی از مطالعات اخیر اختصاصی بودن TTF-۱ را برای کارسینوم‌های تیرویید و ریه مورد تردید قرار داده‌اند اما مطالعه ما نشان داد که TTF-۱ در آدنوکارسینوم اندومتر و اندوسرویکس منفی بود. لذا اختصاصی بودن TTF-۱ برای کارسینوم‌های ریه و تیرویید تایید شد.


مسعود سعیدی جم، حسین خان احمد شهرضا، زهرا ریخته‌گران تهرانی، سکینه کریمی زارع، نوشین شباب، مهدی بهدانی،
دوره ۶۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: مارکرهای DNA به‌عنوان یکی از ابزارهای بسیار ضروری در آزمایشگاه‌های بیولوژی مولکولی مطرح می‌باشند. از آن‌ها برای تخمین اندازه قطعات DNA مورد آزمایش، به‌واسطه مقایسه میزان حرکت الکتروفورتیک قطعه مجهول و مارکر پس از انجام الکتروفورز استفاده می‌گردد. امروزه روش‌های متنوعی برای تولید تجاری این مارکرها به‌کار گرفته می‌شوند. در این مطالعه روشی کارآمد برای تولید تجاری این محصول ارایه گردیده است.
روش‌ بررسی:
در این پژوهش برای دست‌یابی به قطعات با اندازه مورد نظر از تلفیق دو روش هضم آنزیمی و واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز بهره گرفته شد. در روند مبتنی بر هضم آنزیمی به طراحی و ساخت پلاسمیدهایی پرداخته شد که اندازه DNA تشکیل دهنده بدنه آن‌ها برابر با طول قطعه مورد نظر بوده و با خطی کردن پلاسمید، قطعه مربوطه تولید گردید و در روش PCR در Multiple Cloning Site MCS پلاسمید pTZ۵۷R قطعاتی با طول‌های مورد نظر قرار داده شد و از آن‌ها به‌عنوان الگو برای تولید نهایی این قطعات در واکنش PCR استفاده گردید.
یافته‌ها:
با استفاده از این استراتژی قطعات ۲۰۰۰ و ۳۰۰۰ جفت بازی به‌واسطه هضم آنزیمی پلاسمیدهایی با همین اندازه تولید شد و قطعات ۱۰۰ تا ۱۵۰۰ جفت بازی، طی واکنش PCR و تنها با استفاده از یک جفت پرایمر جلوبر و معکوس مکمل بدنه پلاسمید در دو طرف Multiple cloning site پلاسمید pTZ۵۷R حاصل گردید.
نتیجه‌گیری:
مزیت این روش استفاده از یک جفت پرایمر برای تولید تمام قطعات با روش PCR و استفاده از آنزیم‌های ارزان قیمت در تهیه قطعات بزرگ می‌باشد.


نرگس ایزدی مود، سهیلا سرمدی، فرزانه حیدری‌فرزان، هایده حائری، زهرا فروهش تهرانی،
دوره ۶۹، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

۸۰۰x۶۰۰ Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴ زمینه و هدف: کارسینوم دهانه رحم دومین بدخیمی مسبب مرگ و میر زنان در جهان و شایع‌ترین بدخیمی در کشورهای در حال توسعه است. از آن‌جا که بسیاری از زنان مبتلا کارسینوم سرویکس قبلاً توسط پاپ‌اسمیر غربالگری نشده بودند، پزشکان براین عقیده‌اند که پاپ‌اسمیر از دقت بالایی برخوردار است، امّا مسایلی مانند عدم تکرارپذیری کارایی آن را به چالش کشیده است و تاکنون مطالعات چندانی برای بررسی میزان تکرارپذیری صورت نگرفته است.

روش بررسی: ۱۶۲ اسلاید پاپ‌اسمیر با تشخیص‌های: ASC-US،ASC-H ،LSIL ،HSIL ، SCC، AGC و آدنوکارسینوما از فایل سیتولوژی بیمارستان زنان انتخاب گردیده و سپس توسط پاتولوژیست مرجع مورد بازخوانی قرار گرفت و در یکی از دسته‌های تشخیصی ذکر شده قرار داده شدند. این ۱۶۲ اسلاید به طور مستقل توسط سه پاتولوژیست دیگر نیز مورد بازبینی قرار گرفتند. داده‌های مطالعه مورد آنالیز آماری قرار گرفتند.

یافته‌ها: بیشترین و کم‌ترین میزان تکرارپذیری بین فردی به ترتیب در دسته تهاجمی‌ها (SCC به علاوه آدنوکارسینوم) با ۵۳/۰K= و دسته HSIL بود (۱۹/۰K=). در کل میزان تکرارپذیری در بین مشاهده‌گران اندک بود (۲۶/۰K=). توافق نسبی تا کامل در ۴۲% اسلایدها دیده شد اما در ۵/۱۰% اسلایدها هیچ‌گونه توافقی بین چهار مشاهده‌گر وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: اندک بودن میزان توافق بین فردی با برخی مطالعات دیگر از این دست هم‌خوانی داشت. توصیه می‌شود که مطالعاتی با حجم نمونه بالاتر در تمام گروه‌های تشخیصی پاپ‌اسمیر انجام شود تا نتایج قابل استنادتری برای مداخلاتی جهت کاهش اختلاف نظر در تفسیر پاپ‌اسمیر به دست آید.


سپیده حقیقی، پریچهر یغمایی، فاطمه هاشمی، نغمه سعادتی، فهیمه رمضانی تهرانی، مهدی هدایتی،
دوره ۷۰، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

< زمینه و هدف: آدیپوکین‌ها پروتیین‌های مترشحه از بافت چربی هستند که در کنترل متابولیسم بدن شرکت دارند. کمرین (Chemerin) از جمله آدیپوکین‌ها بوده و دارای نقش‌های بیولوژیکی گوناگون است. طبق مطالعات مختلف سطح سرمی کمرین با تغییر در شاخص توده بدنی (BMI)، مقاومت به انسولین، سندرم متابولیک، دیابت و بیماری‌های قلبی- عروقی در ارتباط بوده است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط سطح سرمی هورمون کمرین با سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (PCOS) در زنان مبتلا انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی در بیماران مبتلا به PCOS در بیمارستان طالقانی تهران در سال ۱۳۹۰ انجام شد. تعداد ۴۵ بیمار PCOS و هم‌چنین ۴۵ نفر به‌‌عنوان گروه شاهد به‌روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. میزان BMI و سطح سرمی هورمون‌های کمرین و انسولین به‌روش الایزا ساندویچی و هم‌چنین میزان گلوکز سرمی به‌روش رنگ‌سنجی آنزیمی در حالت ناشتا اندازه‌گیری شدند. شاخص مقاومت به انسولین با مدل HOMA-IR محاسبه گردید.
یافته‌ها: میزان هورمون کمرین، گلوکز و هورمون انسولین سرم در بیماران مبتلا به PCOS به‌طور معنی‌داری از لحاظ آماری از گروه شاهد بیش‌تر بود و این افراد با محاسبه HOMA-IR مشخص شد که مبتلا به مقاومت به انسولین بودند (۰۵/۰P<). اما همبستگی معنی‌داری بین سطح کمرین سرم با انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین و BMI در بیماران مبتلا به PCOS با گروه شاهد وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که میزان هورمون کمرین در سرم بیماران PCOS نسبت به گروه شاهد دارای BMI مشابه، افزایش قابل توجهی دارد. براساس یافته‌های این مطالعه تغییرات کمرین می‌تواند در تشخیص مکانیسم اختلال مذکور و یافتن راهکارهای درمانی جدید موثر واقع شود.


سید مسعود مجیدی تهرانی، حمید قادری، مهنوش فروغی، منوچهر حکمت، محمود بهشتی منفرد، حسن تاتاری، سیدمحسن میرحسینی، ضرغام حسین احمدی، زهرا انصاری اول، سیده عادله میر جعفری،
دوره ۷۲، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص و درمان میگزوم قلبی وابسته به تکنولوژی است. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر پیشرفت روش‌های تشخیصی و درمانی طی سال‌های گذشته بر تظاهرات بیماری، تشخیص زودرس و یا درمان میگزوم قلبی بود. روش بررسی: ۱۸ بیمار مبتلا به میگزوم قلبی‏ که در فاصله سال‌های ۱۳۹۲-۱۳۸۲ به بیمارستان شهید مدرس مراجعه و با تشخیص توده قلبی تحت عمل جراحی قرار گرفتند بررسی شدند و بعد از تایید تشخیص پاتولوژی متغیرهایی مانند سن، جنس، نحوه تظاهر و تشخیص بیماری، روش‌های درمانی و نتایج نهایی آن مورد بررسی قرارگرفت. یافته‌ها: هفت نفر مرد و ۱۱ نفر زن با متوسط سن ۰۵/۵۳ سال (۱۳ تا ۷۶ سال) مورد بررسی قرار گرفتند. تنگی نفس (۳/۳۳%)۶، طپش قلب (۷/۱۶%)۳ و درد قفسه سینه (۷/۱۶%)۳ شایع‌ترین علل مراجعه بود و چهار بیمار نیز خود را با علایم آمبولی نشان دادند. (۴/۹۴%)۱۷ مورد تومور اولیه و یک مورد (۶/۵%) عود بود. محل تومور در (۹/۸۸%)۱۶ مورد در دهلیز چپ بود. بعد از برداشتن تومور در (۹/۳۸%)۷ مورد نقص سپتوم به‌صورت اولیه و ۹ مورد با پچ پریکارد ترمیم شدند. یک بیمار هم‌زمان تحت عمل CABG و یک بیمار نیز تحت عمل ترمیم دریچه پولمونر قرار گرفتند. (۸/۷۷%)۱۴ بیمار بدون معلولیت خاصی مرخص شدند. یک بیمار دچار بلوک قلبی‏، دو بیمار با عوارض عصبی ناشی از آمبولی مغزی و یک مورد (۶/۵%) مرگ بیمارستانی رخ داد. نتیجه‌گیری: مقایسه یافته‌های دو دهه میگزوم قلبی نشان داد که علی‌رغم پیشرفت‌های تشخیصی و افزایش مراکز درمانی، پیشرفت روش‌های تشخیصی نتوانسته در کاهش سن تشخیص آن یا نوع تظاهرات بالینی یا کاهش عوارض و یا کاهش سایز تومور در زمان عمل جراحی تغییر واضحی ایجاد کند.
حاجیه برنا، شیوا رفعتی، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی،
دوره ۷۲، شماره ۸ - ( آبان ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: دهیدراتاسیون هیپرناترمیک در نوزادان یک بیماری جدی و تهدید کننده حیات است که می‌تواند باعث آسیب سیستم عصبی مرکزی شود. هدف از این مطالعه تعیین شیوع هیپرناترمی و بررسی فراوانی علایم بالینی و آزمایشگاهی دهیدراتاسیون هیپرناترمیک در نوزادان ترم بود. روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت مقطعی در ۲۰۱۵ نوزاد ترم بستری در بخش نوزادان بیمارستان مصطفی خمینی و حضرت زینب (س) در شهر تهران از فروردین سال ۱۳۸۹ تا اسفند ۱۳۹۱ انجام شد. شیوع هیپرناترمی (۱۴۵< mmol/lسدیم) و یافته‌های بالینی و آزمایشگاهی و برخی از فاکتورهای موثر بر شدت آن در بیماران بررسی شد. در نهایت ۱۱۱ نوزاد هیپرناترمیک در دو گروه سدیم ۱۵۰≥ (گروه یک) و ۱۵۰< (گروه دو) وارد مطالعه شدند. نوزادان نارس کمتر از ۳۷ هفته، واجد ناهنجاری مادرزادی، شیرخشک‌خوار، سپسیس و بیماری ارگانیک از مطالعه خارج شدند و (۰۵/۰P<) معنا‌دار در نظر گرفته شد. یافته‌ها: از ۲۰۱۵ نوزاد بستری ۱۱۱ (۲/۵%) مورد هیپرناترمی داشتند. ۵۸ (۲۵/۵۲%) نوزاد پسر و محدوده سدیم ۱۷۵-۱۴۶ با میانگین mmol/l ۳/۱۵۰ بود. شایعترین یافته‌های بالینی در دو گروه دو، یک به‌ترتیب خواب‌آلودگی (۵/۸۴%، ۸۱%) تب (۱/۷۴%، ۶/۷۳%)، خوب شــــیر نخوردن (۶/۷۳%، ۳/۶۷%)، کاهش وزن (۹/۸۴%، ۲/۶۰%) و کاهش حجم ادرار (۸/۵۲%، ۳۱%) بود. اولیگوری، بی‌قراری، تشنج، کاهش وزن، ادرار نارنجی، در گروه دو به‌طور معنا‌دار بالاتر از گروه یک بود. شدت هیپرناترمی ارتباط معنا‌داری با سن (۰۴۶/۰P=)، وزن (۰۲۲/۰P=) و زمان شروع تغذیه نوزاد داشت (۰۱۶/۰P=). نتیجه‌گیری: توجه کافی نسبت به علایم هشداردهنده هیپرناترمی مانند خواب آلودگی، کاهش وزن، اولیگوری، خوب شیر نخوردن، تب، بی‌قراری و تعیین سطح سدیم سرم در موارد مشکوک می‌توان به‌طور قابل توجهی عوارض بالقوه دهیدراتاسیون هیپرناترمیک را در نوزادان کاهش داد.
فریده ظفری زنگنه، انسیه تهرانی‌نژاد، محمد مهدی نقی‌زاده، مرضیه محبّی،
دوره ۷۳، شماره ۱۰ - ( دی ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی‌کیستیک یک سندرم شایع و پیچیده در زنان است. شواهد حاصل از مطالعات روی زنان و روی موش‌های مدلسازی شده نشان می‌دهد که تعادل تنظیمی سیستم عصبی سمپاتیک در تخمدان به‌هم خورده و پرکار شده است (بیش‌فعالی). هدف از انجام این مطالعه کاهش فارماکولوژیک این بیش‌فعالی بود.   

روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی در مرکز ناباروری ولی‌عصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴ انجام شد. در مجموع ۶۱ نفر در سه گروه: یک گروه شاهد و دو گروه مطالعه در سنین ۴۰-۲۰ سال و شاخص توده بدنی زیر kg/m۲ ۲۸ با تشخیص سندرم تخمدان پلی‌کیستیک و نداشتن علایم ابتلا به سایر بیماری‌ها وارد مطالعه شدند. بیماران شامل دو گروه مطالعه (۳۹ نفر) و یک گروه شاهد (۲۲ نفر) بودند که در درمان فارماکولوژیک شرکت نمودند. اثرات مهار کننده‌های آلفا۲ سیستم سمپاتیک (کلونیدین و یوهیمبین) پیش و پس از دارو درمانی بر متغیرهای سرمی هورمون‌های کورتیزول، آدرنالین، نورآدرنالین، بتااندورفین، انسولین و هورمون‌های جنسی محرک فولیکول و لوتئینی و استرادیول به روش الایزا بررسی گردید.

یافته‌ها: کلونیدین به‌عنوان داروی ضد آدرنرژیک مرکزی باعث ۱/۵۹% بارداری در گروه مطالعه شد که در مقایسه با یوهیمبین درصد بالایی را در میزان بارداری دارد (۰۰۱/۰P<). یوهیمبین به‌عنوان آنتاگونیست یا مهارکننده آلفا۲ رشد فولیکولی را در تخمدان این بیماران افزایش داد و موجب ۸/۱۱% بارداری شد، که نسبت به کلونیدین رشد فولیکولی بالاتری را داشته است (۰۱/۰P<).

نتیجه‌گیری: افزایش میزان حاملگی و افزایش رشد فولیکولی، نشان‌دهنده نقش استراتژیک سیستم عصبی سمپاتیک در پاتولوژی این بیماری است و سیستم عصبی سمپاتیک می‌تواند هدف بیولوژیک- فارماکوژیک جدید در درمان تخمدان پلی‌کیستیک باشد.


سهیلا نظرپور، معصومه سیمبر، فهیمه رمضانی تهرانی، حمید علوی مجد،
دوره ۷۳، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: عملکرد جنسی می‌تواند تحت تأثیر مشکلات طبی زمینه‌ای قرار گیرد. هدف از این مطالعه بررسی همبستگی مشکلات طبی و عملکرد جنسی در زنان یائسه بود.

روش بررسی: بررسی کنونی یک مطالعه توصیفی همبستگی مبتنی بر جامعه می‌باشد که بر روی ۴۰۵ زن یائسه ۴۰ تا ۶۵ ساله در شهرستان چالوس و نوشهر از مهر ۱۳۹۲ تا اردیبهشت ۱۳۹۳ انجام گرفت. نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی چندمرحله‌ای بود. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه Female Sexual Function Index (FSFI) و یک پرسشنامه محقق ساخته به‌دست آمده و تحلیل آماری شد.

یافته‌ها: در افراد تحت مطالعه، ۴/۵۱% دارای بیماری طبی بودند. مشکلات قلبی-عروقی شایع‌ترین بیماری بود. ۶۱% از افراد دارای اختلال عملکرد جنسی (FSD) بودند. FSD در افراد مبتلا به مشکلات طبی به‌طور معناداری بالاتر بود (۰۳۷/۰P=). نمرات حیطه‌های برانگیختگی (۰۰۰/۰P=)، ارگاسم (۰۱۸/۰P=)، رضایت (۰۲۶/۰P=) و نمره کلی FSFI (۰۰۵/۰P=) در افراد دارای مشکلات قلبی-عروقی و نمرات حیطه‌های تمایل (۰۰۱/۰P=)، برانگیختگی (۰۰۶/۰P=)، لغزنده‌سازی (۰۱۰/۰P=)، ارگاسم (۰۰۴/۰P=)، رضایت (۰۲۲/۰P=) و نمره کلی FSFI (۰۱۷/۰P=) در افراد دارای دیابت در مقایسه با افراد فاقد این مشکلات به‌طور معناداری کمتر بود. همچنین نمره حیطه درد در افراد دارای مشکلات عضلانی-اسکلتی در مقایسه با افراد فاقد آن کمتر بود (۰۴۱/۰P=) و به‌عبارتی در این حیطه شرایط نامطلوب‌تری داشتند. نمره حیطه رضایت در افراد دارای همسر دچار مشکلات طبی به‌طور معناداری کمتر بود (۰۴۰/۰P=).

نتیجه‌گیری: مشکلات قلبی-عروقی، دیابت و عضلانی-اسکلتی می‌توانند بر عملکرد جنسی زنان یائسه تأثیر منفی بگذارند. بنابراین در سیاست‌گذاری‌های سلامت زنان بایستی به کنترل این دسته از بیماری‌ها در جهت بهبود عملکرد جنسی آنان توجه نمود.


شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سید محمد باقر اخوی راد، زهرا عبداله‌پور،
دوره ۷۴، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی و درد با تحریک سیستم هورمونی سبب افزایش کورتیزول می‌گردند. با کاهش استرس می‌توان اثرات نامطلوب کورتیزول را کنترل و روند درمان را تسریع کرد. اعمال مذهبی مانند گوش دادن به قرآن در کاهش اضطراب نقش مهمی دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر گوش دادن به قرآن بر سطح کورتیزول بندناف در سزارین به روش بیهوشی اسپاینال بود.

روش بررسی: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی در ۶۰ زن باردار نخست‌زا (۳۰ نفر مداخله، ۳۰ نفر شاهد) که جهت سزارین انتخابی بستری شدند، انجام شد. در گروه مداخله، پرسشنامه‌ی داده‌های فردی تکمیل و علایم حیاتی ثبت شد. نمونه‌ی خون جهت اندازه‌گیری کورتیزول جمع‌آوری شد. سپس، آیات قرآن کریم پخش شد. پس از بی‌حسی اسپاینال، علایم حیاتی بار دیگر ثبت شد و از خون بندناف جهت اندازه‌گیری کورتیزول، نمونه‌گیری انجام شد. برای گروه شاهد، کلیه‌ی مراحل به‌جز پخش قرآن انجام شد.

یافته‌ها: دو گروه پیش از مداخله در مورد متغیرهای سن، هفته حاملگی، فشارخون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک، نبض و میزان کورتیزول از نظر آماری همگون بودند. میانگین و انحراف‌معیار کورتیزول در گروه مداخله پیش و پس از گوش دادن به قرآن به‌ترتیب ۷۱/۱۰±۰۸/۳۹، ۰۵/۵±۴۱/۱۰ بود (۰۵/۰P<). کاهش کورتیزول گروه مداخله، به‌طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (۰۳۵/۰P=). فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل در گروهی که به آیات قرآن گوش دادند، کاهش آماری معنادار داشت (۰۴۳/۰P=). در صورتی که در گروه شاهد فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل کاهش آماری معنادار نداشت (۳۵۷/۰P=). گوش دادن به قرآن بر فشارخون دیاستولیک و تعداد نبض تاثیری نداشت.

نتیجه‌گیری: گوش دادن به قرآن پیش از انجام سزارین بر تغییرات سطح کورتیزول و فشارخون سیستولیک مؤثر است.


بهناز تهرانی، سهیل سبحان اردکانی،
دوره ۷۴، شماره ۶ - ( شهریور ۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: باقی‌مانده آفت‌کش‌ها در محیط و مواد غذایی بر سلامتی موجودات زنده از جمله انسان تأثیر منفی می‌گذارد. این پژوهش با هدف ارزیابی غلظت باقی‌مانده قارچ‌کش پروپینب (Propineb) در انواع چای مصرفی کشت داخل و وارداتی انجام یافت.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۱۸ نمونه چای شامل ۱۲ نمونه از چهار برند وارداتی و شش نمونه از دو برند کشت داخل از مراکز عرضه چای در شهر همدان در سال ۱۳۹۴ تهیه شد. پس از آماده‌سازی و فرآوری نمونه‌ها در آزمایشگاه، غلظت باقی‌مانده قارچ‌کش پروپینب در آن‌ها توسط دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج ۴۰۰ نانومتر و در ۵ تکرار خوانده شد.

یافته‌ها: میانگین غلظت باقی‌مانده پروپینب در نمونه‌های چای تولید داخل و وارداتی بر حسب µg/kg به‌ترتیب برابر با ۲۷/۰±۶۰/۱ و ۶۳/۰±۷۸/۰ و در هر دو مورد کمتر از رهنمود کمیسیون اروپا (µg/kg ۱۰۰) بود. همچنین نتایج نشان داد که بین میانگین غلظت باقی‌مانده قارچ‌کش پروپینب در نمونه‌های چای کشت داخل و وارداتی اختلاف معنادار آماری وجود نداشت (۱۷/۰P=).

نتیجه‌گیری:  نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در همه نمونه‌های چای مورد بررسی، باقی‌مانده قارچ‌کش پروپینب تشخیص داده شد. اما از آنجا که میانگین غلظت باقیمانده پروپینب در نمونه‌های چای مصرفی در شهر همدان کمتر از رهنمود کمیسیون اروپا بود، مصرف کنترل شده این محصول اثر سوء بهداشتی برای مصرف‌کنندگان ندارد. از طرفی، با توجه به افزایش میزان استفاده از آفت‌کش‌ها و استفاده وسیع از روش‌های شیمیایی دفع آفات و بیماری‌های گیاهی در اقصی نقاط دنیا از جمله ایران، به‌منظور حفظ سلامت مصرف‌کنندگان، نسبت به پایش مستمر انواع چای تولید داخل و به‌ویژه وارداتی از نظر غلظت انواع آلاینده‌های شیمیایی توصیه می‌شود.


حاجیه برنا، شیوا رفعتی، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سمیه قدیمی،
دوره ۷۵، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: تزریق فرآورده‌های خونی در نوزادان شایع و در بهبود وضعیت بالینی آن‌ها نقش موثری دارد. با توجه به ضعف سیستم ایمنی نوزادان و احتمال بروز عوارض بایستی به ضرورت تجویز فرآورده‌های خونی توجه بیشتری شود. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی و علل و برخی از عوامل موثر در تزریق فرآورده‌های خونی در نوزادان بستری بود.

روش بررسی: مطالعه کنونی به‌صورت توصیفی-مقطعی در ۱۱۰۶ نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان در بیمارستان شهید مصطفی خمینی (ره) در تهران طی سال‌های ۹۱-۱۳۸۸ انجام شد. فراوانی و علل تزریق فرآورده‌های خونی شامل پلاسمای منجمد تازه (FFP)، پلاکت، خون کامل، گلبول قرمز متراکم، ایمونوگلوبولین وریدی، کرایوپرسیپیتیت (Cryoprecipitate) و ارتباط آن با سن حاملگی، جنس، وزن تولد، آپگار نوزاد، طول مدت بستری، استفاده از ونتیلاتور مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: از ۱۱۰۶ نوزاد بستری ۲۲۱ نوزاد (۱۹/۹۸%) فرآورده خونی دریافت کرده بودند که تعداد ۸۲(۳۷%) دختر و ۱۳۹(۶۳%) مورد پسر بودند. ۱۱۳(۵۱%) نوزاد نارس و ۱۰۸(۴۸%) مورد ترم بودند. از ۳۶۱ نوبت تزریق، فراوانی تزریق پلاسمای تازه منجمد شده ۱۷۳(۴۷/۹%)، پک‌سل ۱۲۲(۳۳%)، پلاکت ۳۲(۸/۸%)، کرایو ۲۰(۵/۱%) خون کامل ۳(۰/۸۳%) بود. ۱۲۱(۵۴/۷۵%) نوزاد فقط یک نوبت تزریق فرآورده خونی داشتند. شایعترین اندیکاسیون تزریق پلاسمای تازه منجمد شده درمان جایگزینی ۱۴۰(۸۰%)، تزریق پک‌سل اصلاح آنمی علامت‌دار ۶۸(۵۵/۶%) و تزریق پلاکت پیشگیری از خونریزی در نوزدان مبتلا به ترومبوسیتوپنی ۲۰ مورد (۶۰%) بود. دفعات تزریق خون با سن حاملگی (۰/۰۲۲=P)، وزن تولد (۰/۰۱P=)، علت بستری (۰/۰۰۱P=)، استفاده از ونتیلاتور (۰/۰۰۲P=) و طول مدت بستری ارتباط معناداری داشت (۰/۰۰۱P=).

نتیجه‌گیری: با کنترل عوامل مؤثر در تولد نوزادان نارس، کاهش طول مدت بستری و مدت زمان استفاده از ونتیلاتور می‌توان دفعات و عوارض ناشی از تزریق خون را به‌طور موثری کاهش داد.


لیلا حسنی، گلناز اسعدی تهرانی، سینا میرزا احمدی،
دوره ۷۶، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: گلیوما، شایع‌ترین و کشنده‌ترین تومور بدخیم مغزی است. LncRNA THRIL، از نوع آنتی سنس و واسطه مهم مسیر سیگنالی NF-KB، که در بافت‌ها از جمله سیستم عصبی مرکزی بیان می‌گردد. بخش عمده فرآورده بیان ژن را LncRNA تشکیل می‌دهد. هدف مطالعه، بررسی تغییرات میزان بیان LncRNA THRIL در آدنوکارسینومای گلیوبلاستوما، رده سلولی T۹۸G تحت تیمار با داروی شیمی‌درمانی تموزولامید بود.
روش بررسی: مطالعه کنونی از نوع مورد-شاهدی از فروردین تا شهریور ۱۳۹۶ در مرکز علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی زنجان انجام شده است. رده سلولی T۹۸G در غلظت‌های متفاوت داروی تموزولامید (۲۵، ۵۰ و μM ۱۰۰) و در زمان‌های مختلف (۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت) تیمار شده، به‌ترتیب استخراج RNA و سنتز cDNA انجام شد. سپس بیان ژن LncRNA THRIL توسط Real-time PCR مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج توسط روش کمیت‌سنجی نسبی و روش لیواک (Livak method) آنالیز گردید.
یافته‌ها: بیان ژن THRIL در زمان ۲۴ ساعت در غلظت‌های ۲۵ و μM ۱۰۰ (۰/۰۰۱P<) کاهش معنادار مشاهده گردید. زمان ۴۸ ساعت در غلظت μM ۵۰ (۰۰۱/۰P<) به استثنای غلظت ۲۵ و μM ۱۰۰ (۰/۰۰۱P<) افزایش معنادار مشاهده گردید. زمان ۷۲ ساعت در غلظت μM ۵۰ (۰/۰۰۱P<) افزایش معنادار داشته است و در مقابل، غلظت‌های ۲۵ و μM ۱۰۰ (۰/۰۰۱P<) نشان‌دهنده کاهش بیان ژن THRIL بوده‌اند.
نتیجه‌گیری: در نتیجه، تغییرات بیان ژن THRIL پس از تیمار، به زمان و غلظت دارو وابسته است و در غلظت μM ۵۰ و زمان ۴۸ ساعت بالاترین تاثیر بر سلول با توجه به بیان ژن داشته است.

محمد رضا امینی، محمدرضا مهاجری تهرانی، ندا مهرداد، مهناز سنجری، مریم اعلاء، ندا علیجانی،
دوره ۷۹، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت پا شایعترین عارضه دیابت است که می‌تواند باعث آمپوتاسیون اندام تحتانی شود. درمان عفونت نیازمند توجه ویژه به شرایط بیماری، گرفتن نمونه مناسب برای کشت، انتخاب دقیق آنتی‌بیوتیک، تعیین نیاز بیمار به مداخله جراحی و ارایه انواع مراقبت زخم می‌باشد. یک رویکرد نظام‌مند و مبتنی بر شواهد به عفونت پای دیابتی، منجر به پیامد بهتر می‌شود. از این‌رو این مقاله با هدف بومی‌سازی راهنمای بالینی IWGDF در حیطه عفونت زخم پای دیابتی انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه، بومی‌سازی راهنمای بالینی بین المللی مبتنی بر شواهد عفونت زخم پای دیابتی با استفاده از متدولوژی ADAPTE و طی سه مرحله آماده‌سازی،‌‌ پذیرش یا اقتباس و نهایی‌سازی انجام شد. به‌منظور ارزیابی کیفیت راهنمای بالینی منتخب از ابزار AGREEII استفاده شد.
یافته‌ها: راهنمای بالینی IWGDF۲۰۱۵ به‌عنوان راهنمای بالینی منتخب انتخاب گردید. راهنمای بالینی بومی شده با توجه به امکانات و دسترسی به تجهیزات و داروها در ایران به‌صورت ۲۶ توصیه با ذکر دلایل در تشخیص و درمان عفونت‌های زخم پای دیابتی بیان شده است.
نتیجه‌گیری: توصیه‌های ذکر شده با توجه به محدودیت‌ها و تجهیزات داخل کشور ارایه شده ولی در مجموع چالش‌هایی همچون پایش درمان عفونت، مدت زمان مطلوب درمان آنتی‌بیوتیکی، دیدگاه‌های بهینه درمان مطلوب عفونت در کشورهای کم درآمد، زمان و نوع مطالعات تصویربرداری، انتخاب درمان‌های طبی یا جراحی، شرایط بستری بیماران و تفسیر مناسب تست‌های مولکولار میکروبیولوژیکی در عفونت‌های پای دیابتی مطرح می‌باشد.

افسانه تهرانیان، اکرم قهقایی نظام‌آبادی، نسیم یارمحمدی، مریم گنجه، خدیجه ماجانی، ریحانه آقاجانی،
دوره ۷۹، شماره ۳ - ( خرداد ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان تخمدان پنجمین عامل مرگ و میر در جهان، در زنان مبتلا به سرطان است. با توجه به اینکه روش‌های تشخیصی جهت افتراق توده‌های خوش‌خیم از توده‌های بدخیم تخمدان حساسیت و ویژگی کامل ندارند، این مطالعه با هدف ارزیابی اعتبار CA-۱۲۵ در مقایسه با عملکرد پارامترهای HE۴،RMI  و ROMA برای تعیین بهترین مارکر برای تمایز بین تومورهای خوش‌خیم و بدخیم تخمدان و کات‌اف مناسب این مارکرها انجام شد.
روش‌بررسی: در این مطالعه مقطعی (Cross-sectional)، ۱۳۷ خانم دارای توده تخمدانی مراجعه‌کننده به درمانگاه زنان بیمارستان جامع بانوان آرش تهران، ایران از اردیبهشت ۱۳۹۶ تا اردیبهشت ۱۳۹۸ براساس معیار ورود، وارد مطالعه شدند. براساس میزان HE۴، CA۱۲۵ سرم و اطلاعات سونوگرافی، اندکس‌های ROMA و RMI برای بیماران تعیین شد و حساسیت و ویژگی HE۴،RMI ، ROMA و CA۱۲۵ با نتایج هیستولوژی توده در زمان جراحی مقایسه شد.
یافته‌ها: برحسب سطح زیر منحنی ROC در مجموع بدون در نـظر گرفتـن وضعیت منوپوز بیماران، بالاترین ارزش تشخیصی را RMI با سطح زیر منحنی ۸۹% و فاصله اطمینان (۶/۸۱-۴/۹۶%)۹۵% و سپس (۹۵%-۳/۸۰=۹۵%Cl)۷/%۸۷HE۴=، در مرحله سوم (۴/۹۵%-۱/۷۹=۹۵%Cl)۳/۸۷CA۱۲۵= و در آخر (۶/۹۳%-۷/۸۷=۹۵% Cl)۲/۸۶%=ROMA داشتند. بر حسب منوپوز در بیماران پره‌منوپوز HE۴ بالاترین ارزش تشخیصی را بر طبق منحنی ROC داشت و در گروه منوپوز CA۱۲۵ بالاترین ارزش تشخیصی را به‌دست آورد.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد استفاده از HE۴ در پیش از یائسگی و CA۱۲۵ در دوران منوپوز در تشخیص زود هنگام سرطان تخمدان در افراد دارای توده تخمدان مفید است.

الهام نقشینه، مینو موحدی، هتاو تهرانی، مریم حاج‌ هاشمی، فردوس محرابیان، فاطمه جهانی، فدیه حق‌اللهی،
دوره ۷۹، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: تکنیک‌های کمک باروری، شانس باردار شدن را برای زوجینی که به‌دنبال راهی برای درمان ناباروی خود می‌گردند افزایش داده است. برای افزایش اثربخشی این روش‌ها، نیاز به انجام مطالعاتی است تا عوامل تعیین‌کننده برای یک بارداری موفق با این تکنیک‌ها را شناسایی نمود.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه گذشته‌نگر مقطعی است که با هدف بررسی نتایج حاصل از بارداری زنان باردار به روش لقاح آزمایشگاهی در درمانگاه ناباروری بیمارستان شهید بهشتی اصفهان از فروردین ۱۳۹۸ تا اسفند ۱۳۹۸، بر ۲۵۳ زوج مراجعه‌کننده جهت درمان ناباروری، انجام شده است. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی مندرج در پرونده‌های بیماران جمع‌آوری و در چک‌لیست‌ها وارد شدند.
یافته‌ها: از مجموع ۲۵۳ زوج تحت بررسی، ۸۵ نفر (۶/۳۳%) با روش IVF باردار شده‌اند. میانگین کلی سن زنان شرکت‌کننده در این مطالعه ۱۹/۵±۲۰/۳۵ سال بوده است. در دسته‌بندی بیماران به دو گروه حاملگی مثبت و منفی، سن کمتر، سطح ویتامین D مناسب و تحرک بیشتر اسپرم از عوامل تعیین‌کننده بارداری در اولین دوره لقاح (پروتکل Fresh) بوده‌اند. همچنین وجود سابقه ناموفق درمان ناباروری در زوجین به‌عنوان عامل منفی برای باروری به روش IVF، معرفی شده است. در تعداد (۹/۱۵%)۱۳ از موارد بارداری با روش IVF، سقط و در (۹/۱۲%) نوزاد متولد شده با این روش نیز نیازمند مراقبت‌های ویژه بوده‌اند.
نتیجه‌گیری: سن کمتر در زمان لقاح، سطح بالاتر ویتامین D و نیز تحرک تعداد بیشتر اسپرم‌ها از عوامل مهم و تعیین‌کننده برای یک بارداری موفق به روش IVF بوده‌اند.

مصطفی کاظمی، محمد حسین دادخواه تهرانی، علی اصغر خالقی، مسعود محمدی،
دوره ۸۱، شماره ۹ - ( آذر ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پروستات یکی از شایعترین سرطان‌ها در جهان به‌ویژه در جمعیت مردان سالمند می‌باشد. هدف مطالعه حاضر مروری سیستماتیک بر بررسی براکی‌تراپی در درمان سرطان پروستات و کاربرد بالینی است.
روش بررسی: در این مقاله مرور سیستماتیک، مطالعات مرتبط از طریق جستجو در بانک‌های اطلاعاتی Google scholar، SID و PubMed با استفاده از کلید واژه‌های مرتبط در محدوده زمانی فروردین ۱۳۷۹ تا اسفند ۱۴۰۱ انتخاب و مقالات مرتبط با موضوع بررسی شدند.
یافته‌ها: از براکی‌تراپی معمولا به دو صورت استفاده می‌شود، یا به‌صورت تک درمانی (mono therapy) که از LDR و HDR برای درمان برخی از بیماران کم‌خطر بهره گرفته می‌شود و یا به‌صورت تقویت‌کننده (Boost) درمان پس‌از درمان‌هایی دیگر مثل EBRT، که در اینجا ممکن است پیش، پس‌از اتمام یا در حین درمان جزیی از پروسه درمانی باشد. براکی‌تراپی به همراه EBRT برخلاف براکی‌تراپی به تنهایی یک رویکرد مناسب در بیمارانی با بیماری با خطر متوسط و پرخطر است. در بیماران پرخطر استفاده از روش درمانی EBRT و HDR-BT به‌صورت ترکیبی می‌تواند نتایج بهتری را نسبت به EBRT به تنهایی به‌دنبال داشته باشد.
نتیجه‌گیری: یکی از مزایای اصلی این روش درمانی توانایی تجویز دوز بالایی از تشعشع است. در‌حالی‌که قرار گرفتن در معرض تشعشع را در اندام‌های سالم مجاور به حداقل می‌رساند. نتایج به‌دست آمده از هر دو شکل براکی‌تراپی نیز عموما مناسب و قابل‌مقایسه با دیگر روش‌های درمانی همراه با عوارض کمتر است.

 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb