Moradi-Joo M, Olyaeemanesh A. Knowledge, attitude and performance of physicians towards clinical practice guidelines: a letter to the editor. Tehran Univ Med J 2022; 80 (7) :597-598
URL:
http://tumj.tums.ac.ir/article-1-11971-fa.html
مرادیجو محمد، اولیاییمنش علیرضا. آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان نسبت به راهنماهای طبابت بالینی: یک نامه به سردبیر. مجله دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران. 1401; 80 (7) :597-598
URL: http://tumj.tums.ac.ir/article-1-11971-fa.html
1- مرکز ملی تحقیقات بیمه سلامت، تهران، ایران.
2- مرکز تحقیقات عدالت در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.| موسسه ملی تحقیقات سلامت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران. ، olyaee@tums.ac.ir
چکیده: (726 مشاهده)
سردبیر محترم
راهنماهای طبابت بالینی (Clinical Practice Guidelines)، حاوی توصیههایی برای بهینهسازی مراقبت از بیمار هستند که با مرور نظاممند شواهد و ارزیابی مزایا و معایب گزینههای جایگزین انجام میگیرند.1
راهنماهای طبابت بالینی بهعنوان یکی از ابزارهای موثر برای ارتقای پزشکی مبتنی بر شواهد (Evidence-Based Medicine) محسوب میشوند.2 راهنماهای طبابت بالینی علاوه بر اینکه ابزاری برای کنترل پزشکان هستند، فرصتی برای بهبود کیفیت مراقبت از طریق کاهش تنوع روشهای درمانی و پیروی از استانداردهای مراقبتهای خوب ارایه میدهند.3
از عناصر مهم اجرای راهنماهای بالینی، آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان نسبت به راهنما و توصیههای آن است. همچنین اگر قرار است راهنماهای بالینی موثر باشند و مورد استفاده قرار گیرند، اعتماد پزشکان نسبت به فرآیند توسعه (تدوین یا بومیسازی) راهنماهای بالینی و توصیههای نهایی منتج از آنها ضروری است. نگرش در مورد خوب یا بد بودن راهنماهای بالینی متفاوت است. بهعنوان مثال، راهنماهای بالینی برای دولتها و پرداختکنندگان ممکن است بهعنوان ابزار مناسبی برای کنترل هزینهها معرفی شوند، اما ممکن است برای پزشکان و بیماران بهعنوان محدودیت در اختیارات تلقی گردند.4
این تصور که راهنماها نقش قضاوت بالینی را کاهش میدهند، مانعی برای پذیرش گستردهتر توسط پزشکان ایجاد میکند. توصیههای درمانی در راهنماها عموما بر شواهد اثربخشی تاکید میکنند، اما پزشکان باید فاکتورهای دیگری مانند ترجیحات بیمار، هزینهها، اولویتهای سلامت و میزان مزیت را در هنگام برخورد با بیماران را در نظر بگیرند.5
براساس مطالعه مقطعی در کشور سوئد که به بررسی میزان آشنایی 153 نفر از پزشکان و 82 نفر از فیزیوتراپیستهای ارایهدهنده خدمات مراقبتهای اولیه پرداخته است، 42% پزشکان و 37% از فیزیوتراپیستها با محتوای راهنماهای مبتنی بر شواهد آشنا نبودند.6
مطالعات دیگر نشان دادهاند که موانع اجرای راهنماها توسط متخصصان مراقبتهای سلامت شامل عدم آگاهی و عدم آشنایی با راهنما و توصیههای آن است. همچنین نگرش متخصصان مراقبتهای سلامت و عدم توافق با توصیهها نیز میتواند بهعنوان موانعی برای اجرا عمل کند.7 از طرفی نگرش مثبت پزشکان و پرستاران نسبت به راهنماهای بالینی باعث مقبولیت و اجرای بهتر راهنماهای بالینی میشود. بنابراین از طریق اجرای مناسب راهنماهای بالینی مبتنی بر شواهد، میتوان به حفظ یک محیط مراقبت سلامت ایمن و با کیفیت بالا کمک کرد.8
انتشار راهنماها بهمنظور افزایش آگاهی عموم مردم، بیماران و متخصصان حوزه سلامت از وجود و محتوای راهنما است. طرحهای مرتبط با انتشار راهنماها بهطور ایدهآل بهموازات توصیههای در حال توسعه، ارایه میشوند. در آغاز فرآیند توسعه (تدوین یا بومیسازی) راهنماها، لازم است که برنامهریزی برای انتشار صورت بگیرد تا دامنه، اهداف، قالب، سبک، جملهبندی توصیهها و ابزارهای انتشار تعیین شوند. مشارکت پزشکان در استراتژیهای انتشار برای توسعه مواد آموزشی، منابع آنلاین و ابزارهای اجرایی که مخاطبان عمومی و حرفهای آن را مفید، قابل درک و متقاعدکننده میدانند، ارزشمند است.
راهنماهای بالینی باید عملکرد بالینی را هدایت کنند، اما پزشکان ممکن است از وجود آنها آگاه نباشند یا راهنماها را نخوانند یا براساس راهنماها عمل نکنند. همه این موارد منجر به این نگرانی میشود که آیا پزشکان رفتار خود را مطابق با راهنماها تغییر میدهند یا خیر. بنابراین نیاز به توسعه فعالیتهای ترجمان دانش (Knowledge Translation) مناسب برای تسهیل تبادل شواهد با ارایهدهندگان مراقبتهای سلامت وجود دارد.
استفاده از مداخلات آموزشی مبتنی بر فناوری (آموزش مبتنی بر وب، آموزش الکترونیکی و آموزش آنلاین) برای بهبود آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان نسبت به راهنماهای طبابت مفید است. همچنین استفاده از چارچوب ترجمان دانش (KT)برای اجرای راهنماهای طبابت بالینی میتواند تغییرات سازمانی چند سطحی را ایجاد کند، اجرای راهنماهای بالینی را تسهیل کند، و پیامدهای سلامتی را در جامعه بهبود بخشد.