سندرم نورولوژیک موقت (TNS) بهصورت کمر درد یا درد در ناحیه باسن و اندام تحتانی بوده و معمولا موقتی میباشد. این سندرم اولینبار توسط Schneider در سال 1993 گزارش گردیده و بهنام سندرم نورولوژیک موقت نامیده شد. انسیدانس سندروم نورولوژیک موقت بعد از بیحسی اسپاینال با لیدوکایین، 10% تا 40% گزارش شده است. هدف اولیه این مطالعه تعیین درصد بروز سندرم نورولوژیک موقت در این بیماران و هدف ثانویه تعیین ارتباط بروز سندرم نورولوژیک موقت با نوع سوزن یا نوع پوزیشن جراحی بوده است. این مطالعه آیندهنگر بر روی 250 بیمار (ASA I-II) در محدوده سنی 18 تا 60 سال که کاندیدای جراحی در دو پوزیشن لیتوتومی و سوپاین بودند طراحی گردید. بیماران با توجه به نوع سوزن اسپاینال (Sprotte or Quincke) و نوع داروی بیحسی (Lidocaine or bupivacaine) بهطور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. همه بیماران بعد از انجام مانیتورینگ استاندارد توسط متخصص بیهوشی در سطح L2- L3 یا L3- L4 تحت بیحسی اسپاینال قرار گرفتند. بعد از بیحسی اسپاینال بیماران با توجه به نوع جراحی، در وضعیت سوپاین یا لیتوتومی قرار گرفتند. در طی سه روز بعد از عمل جراحی بیماران از نظر بروز (TNS) مورد بررسی قرار گرفتند. هرگونه درد و کرختی یا هیپرآلژزی در ناحیه کمر، باسن، قسمت قدامی یا خلفی ران، زانو، ساق و پاها بهصورت یکطرفه یا دوطرفه ثبت گردید. همینطور خصوصیات درد مانند احساس سوزش، انتشار درد، ارتباط درد با خواب و پوزیشن بیمار، مدت درد و نیاز به آنالژزیک نیز بررسی شد. انسیدانس سندرم نورولوژیک موقت در بیمارانیکه با لیدوکایین اسپاینال شده بودند بیشتر بود (003/0P= 22% Vs. 68%) سندرم نورولوژیک موقت در 85% از بیماران گروه لیدوکایین و 58% از بیماران گروه بوپیواکایین که در پوزیشن لیتوتومی جراحی شده بودند بروز نمود. بیمارانیکه علایم داشتند بهطور عمده در گروه لیدوکایین و پوزیشن لیتوتومی بودند (002/0P=). در 77 بیمار درد در ناحیه لومبوساکرال با انتشار به اندام تحتانی بود که با نشستن تشدید مییافت و در 22 مورد درد در ناحیه ران بود. دردها بهطور عمده 8-6 ساعت بعد از اسپاینال شروع میشد. متوسط درد بیماران برحسب Visual Analog Scale (VAS) شش بود که با داروی پتدین کاهش مییافت. از نظر نوع سوزن اسپاینال اختلاف واضحی بین دو نوع سوزن، در بروز سندرم نورولوژیک موقت وجود نداشت (7/0P=). در این مطالعه، انسیدانس عوارض نورولوژیک با لیدوکایین بیشتر از بوپیواکایین بود که این یافته با مطالعه Keld همخوانی دارد. در پوزیشن Supine بروز کمردرد بسیار کمتر بود، شاید علت آن این باشد که در وضعیت سوپاین ستون فقرات کمری حالت لوردوز طبیعی خود را حفظ میکند ولی در وضعیت لیتوتومی لوردوز کمری کاهش یافته و حالت صاف پیدا میکند. در این وضعیت عضلات، تاندونها، مفاصل و اعصاب دماسبی کشیدگی یافته و احتمال بروز کمردرد افزایش مییابد. نوروتوکسیسیته لیدوکایین در مقایسه با بوپیواکایین بیشتر است که شاید یکی از علل افزایش بروز (TNS) در گروه لیدوکایین باشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |